|
![](http://www.hashti.com/wp-content/uploads/2011/03/moj1.jpg)
این روزها فقط کافیه کمی حضور نداشته باشی فراموشتت نمی کنن نه ""برات یه جایگزین انتخاب می کنن که سرگرم بشن بعد تو دلشون می گن گور باباش که نیستـ ...
![](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/love/3/112.gif)
عشق یعنی...
عشق،عشق می آفریند
عشق زندگی می بخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دلشوره می آفریند
دلشوره جرات می بخشد
جرات اعتماد به همراه دارد
اعتماد امید می آفریند
امید زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفریند
عشق،عشق می آفریند
واز عشق مردن سفریست به سوی خدا...
![](http://parandweb.blogfa.comeze.com/pictures/love-8.jpg)
دل من
دل من تنها بود و با هیچ کسی کاری نداشت
با همه تنهائیاش هیچ غم و بیماری نداشت
کوچیک و ساده بود اما خوش و خرم می تپید
همه دنیا رو پر از شادی و خوشبختی می دید
تا یه روز یه قلب دیگه اومد و با خنده هاش
دلمو برد با خودش به کلبۀ آرزو هاش
دل من خیال می کرد تنهائیاش تموم شده
با یه قلب مهربون همدل و همزبون شده
اما بیچاره دلم از آخرش خبر نداشت
نمی دونست که زمونه چی سر راهش گذاشت
نمی دونست که یه روز قراره پژمرده بشه
خسته و بی رمق و بی حال و افسرده بشه
نمی دونست که یه روز قرار قربونی بشه
هدف تیر دل یه دشمن خونی بشه
ولی وقتی تیر بهش خورد همه چی رو فهمیدش
اما با اینکه ازش خون میچکید می خندیدش
خنده ای که از هزار تا گریه بیشتر می سوزوند
دلای پاکی رو که تیر جدایی خورده بود
خنده ای تلخ تر از هزار تا بغض بی صدا
خنده ای به سر نوشت آدمای بی وفا
![](http://dsclick.infospace.com/ClickHandler.ashx?ru=http%3a%2f%2fwww.niksalehi.com%2fpublic%2fkhabar%2fwebsazwordpresscom-love-2.jpg&ld=20120114&ap=17&app=1&c=babylon2.bs.row.pages&s=babylon2&coi=372380&cop=main-title&ep=17&euip=2.187.59.194&npp=17&p=0&pp=0&pvaid=035796054b0841a9ba9566c012350ff3&hash=F6B0387B0D173D2F6DB04BEAF00698CD)
عشق یعنی:
عشق،عشق می آفریند
عشق زندگی می بخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دلشوره می آفریند
دلشوره جرات می بخشد
جرات اعتماد به همراه دارد
اعتماد امید می آفریند
امید زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفریند
عشق،عشق می آفریند
واز عشق مردن سفریست به سوی خدا...
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 24 / 10 / 1390برچسب:عشق, یعنی,,,, :: 9:21 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا
تاتو را حس کنم
و دنیا خواهد دید
داستان عشقی سوزان را
که شعله اش در قلب من خواهى بود
به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر میکند.
قلباً عاشق است و در عشق پا بر جاست.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان منبنگر
چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس کن
به صدای نفس های من گوش کن
و بشنو ترانه ی عشق را
عاشقی بی قرار است و کمرو ولی پرشهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین کوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر کشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست
بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانه است.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
دربرابر گام برداشتن در کنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه
دلی نازک و پرز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمیخوانند
آن گاه که چشم می گشایم و می بینم
با تو نیستم
عاشق پیشه است وبی عشق زندگی نمی کند.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد که عاشق نیستم
شاید به نظر برسد که نمی توانم عاشق باشم
شاید به نظر برسى که حتی نمی خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
که تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت
عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه ای که خواهیم داشت
با فداکاری هایم درراه عشق به تو
خواهی دید که چگونه دوستت دارم
در امور عشقی ورزیده است وزندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است .. . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیزبه اثبات می رساند.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم
که به سوی من می آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه که تو رادر کنار خود حس کنم
دوستت دارم
هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است ودر عشق صادق است.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی کوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم
خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین دی ماه :
روزها ماه ها و سال هامی گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
که بیش از پیش عاشق گشته ام
شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین بهمن ماه :
می خواهم آزاد زندگی کنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است که همواره روبه آن خواهم داشت
عشق خود را دیر ابراز می کنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
که بی عشق زندگی را سر کنم
آن گاه که در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را میگشایم
و عشق رویایی ام را در تو می بینم
در عشق بی نظیر است.جذاب و پرنشاط است.احساساتی و رویایی است
![](http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/12.gif)
من که متولد شهریورم.شما چی؟![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/40.gif)
پیرمردی عاشق بود که با همسر خود زندگی می کرد دست بر قضا این پیر زن شبا خروپف می کرد وپیر مرد عاشق هیچ شب نمی خوابید تا همسرش راحت بخوابد. .
روزی به همسر خود گفت که من تا حالا هیچ وقت چیزی به تو نگفتم اما من پیر هم به خواب نیاز دارم من خسته ام تو شبها خورو پف می کنی و من نمی توانم بخوابم.... .
پیر زن گفت :این ها دروغه اگه راست بود از اول به من می گفتی بعد این همه عشق که به پات... ریختم حالا پشیمونی و بهونه می یاری...
چه شبی بود پر از دعوا و... پیر مرد عاشق برای ثابت کر دن حرفش شب وقتی زنش خوابید صداش رو ضبط کرد .
صبح پیر مرد هر کاری کرد زنش بیدار شه اما نشد .....
از اون به بعد بود كه پير مرد عاشق شبا با صدای خروپف زنش که ضبط کرده بود خوابش ميبرد و می گفت ای کاش نمی گفتم.....!
*پدرم دوستت دارم*
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/%D9%BE%D8%AF%D8%B1.jpg)
پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟
پسر جواب داد:من میزنم
پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید
با ناراحتی از کنار پسر رد شد
بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود.
... ... پسرم من میزنم یا تو؟
این بار پسر جواب داد شما میزنی.
پدر گفت چرا دوبار اول این را نگفتی؟
پسر جواب داد تا وقتی دست شما روی شانه من بود عالم را حریف بودم ولی وقتی دست از شانه ام کشیدی قوتم را با خود بردی
برای سلامتی همه ی پدرای دنیا دعا کنید
پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان..
![http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/60786.jpg](http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/60786.jpg)
یک ماشین به او زد.پیر مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.
سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.
من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟
"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست!
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست!
گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن!
من همین قدر که گرماست زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم کافی ست
استاد محمدعلی بهمنی
![فکر کردن به تو فاصله غزل دوری](http://asheghaneha-ir.persiangig.com/image/ey-kash.jpg)
چند حرف درگوشی با آقایون:
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/92MXSCAE72H6CCACUF8J8CA20SLKPCABVOR7NCAK0GBKKCAYDTWHVCAGJH2C4CA9F1VMTCAF0CO3ACAIFYUHMCA56RKEWCABDUSX7CA95P31LCAWTAQGGCAKQOVJBCA3RS1ORCAM4W1XLCA16PUQS.jpg)
مردها میتوانند به روشهای گوناگون وبیآنکه زحمت فراوانی به خود بدهند توجه همسرانشان را جلب کنند و به بار عاطفی زندگی زناشویی خود بیفزایند. اغلب مردها این رامیدانند اما زحمت آن را به خود نمیدهند.
زن برای اینکه احساس کند شوهرش اورا دوست دارد باید از ناحیه همسرشبارها مورد محبت قرار گیرد. یک یا دوبار ابراز محبت هر اندازه هم که مهمباشد نمیتواند برای زن رضایت بخشباشد. زن از نظر روحی و عاطفیاحتیاج به توجه و محبت دارد مردان باانجام کارهای کوچک و جزئیمیتوانند این نیاز را برآورده سازند اگرزن مورد مهر و محبت شوهر قراربگیرد نسبت به شوهرش نیز محبتبیشتری میکند و در نتیجه مرد تدریجاخود را موجودی قدرتمند و موثرمیبیند، زیرا عشق و علاقه و توجهی راکه به آن احتیاج دارد دریافت میکند.در این شرایط زن و شوهر هر دو بهخواستههای خود میرسند و از زندگیراضی خواهند بود.
چند اقدام جزیی که مردانمیتوانند از آن برای جلبعلاقه همسرانشان استفادهکنند:
۱ – وقتی به خانه برمی گردید قبل ازهر کار او را بیابید. از او دربارهکارهایی که در طی روز انجام دادهسوالهایی مشخص بکنید مثلا بپرسید آیا امروز به پزشکی که قرار بودمراجعه کنی مراجعه کردی؟
۲ – مدت ۲۰ دقیقه با او وقت صرفکنید; در این زمان از خواندن روزنامهو یا انجام کارهایی که حواس شما را بهآن معطوف کند خودداری کنید.
۳ – به مناسبتهای ویژه و گهگاه بدوندلیل مشخص به او شاخه گلی هدیهکنید.
۴ – از حالت چهره و طرز لباسپوشیدنش تعریف کنید.
۵ – اگر ناراحت است به احساساتشبها بدهید.
۶ – وقتی خسته است به او کمک کنید.
۷ – اگر میبینید دیر به منزل میرسیدبه او تلفن کنید و دیر آمدنتان را به اواطلاع دهید.
۸ – اگر احساساتش جریحه دار شده بااو همدردی کنید. به او بگویید پمتأسفمکه ناراحت هستیپ بعد سکوت کنید،بگذارید بداند که حال او را درکمیکنید.
۹ – برای اینکه ثابت کنید ناراحتی اوتقصیر شما نیست توضیح و راه حلارایه ندهید.
۱۰ – وقتی از خانه بیرون میروید از اوبپرسید آیا لازم است چیزی بخرم؟ اگرپاسخ مثبت داد حتما کالای موردنظرش را خریداری کنید.
۱۱ – تو را دوست دارم را روزی چندبار به او بگویید.
۱۲ – وقتی از کسی ناراحت استجانب او را بگیرید.
۱۳ – در حضور دیگران به او محبتکنید.
۱۴ – در کیف خود عکسی از اونگهداری کنید. گهگاه این عکس را باعکس دیگری عوض کنید.
۱۵ – نظافت را در منزل رعایت کنید.
۱۶ – برای او هدایای کوچک مثلعطر- شکلات و…. بخرید.
۱۷ – در کارها از او نظرخواهی کنید.
۱۸ – در مناسبتهای ویژه مانند سالروزتولد
ازدواج و…. برای او مطلبیبنویسید.
*** زندگی همراه عشق***
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 / 6 / 1390برچسب:حرف,های,در,گوشی,با,آقایان,خانواده,زندگی,عشق,علاقه,توجه, :: 12:22 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید:
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه باشه!!! میگم ...
چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟ نه! معلومه كه نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره
عشق خام و ناقص میگه: من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
ولی عشق كامل و پخته میگه: بهت نیاز دارم چون دوست دارم
"سرنوشت تعیین میكنه كه چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حكم می كنه كه چه شخصی در قلبت بمونه .
*امیدوارم لذت برده باشین*
***زندگی همراه عشق***
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 / 6 / 1390برچسب:داستان,عشق,عشقی,پسر,به,دختر,لاو,یار,یاد,یادگار, :: 12:12 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/love.jpg)
قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر بحث
بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : دیدوبازدید از اماکن تفریحی
بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و....
بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مرد ها
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر وگوشت
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : تعطیلات رفتن به دیزن و اسکی
بعد از ازدواج : تعطیلات شست وشوی خانه ولباس
نتیجه اخلاقی : پر شدن اوقات فراغت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : نوشتن کتاب شعر و رمان
بعد از ازدواج : نوشتن داستان پرنده در قفس
نتیجه اخلاقی : شهرت باد آورده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : صحبت تلفنی بی محاسبه زمان
بعد از ازدواج : اتهام به پر حرفی حتی برای 10 دقیقه
نتیجه اخلاقی : حفظ عضلات صورت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
بعد از ازدواج : درحسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 / 6 / 1390برچسب:قبل,از,ازدواج,بعد,طنز,خنده,خندیدن,لطیفه,عشق,زندگی, :: 2:18 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری است که پیش زمینه همه آنها شناخت است. این شناخت از یک آشنایی اولیه شروع می شود و با گذراندن دوره خواستگاری، تحقیق، نامزدی و تصمیمگیری نهایی ادامه پیدا می کند.
درباره این که دوران نامزدی باید به کسب شناخت از طرف مقابل شما اختصاص یابد یا دوران عقد،خیلی ها تردید دارند و تصمیم گیری در این زمینه را به فرهنگ خانوادگی شان واگذار می کنند. اما فکر می کنید درست ترین حالت چنین رسم و رسومی چیست؟
شاید بد نباشد ابتدا چند نکته را درباره اهمیت دوران نامزدی و عقد بخوانید و بعد خودتان در این باره قضاوت کنید.
1- عقد برای راحتی خیال: هنوز هم خانوادههایی هستند كه پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با حذف مرحله شناخت، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد میكنند. استدلال اینگونه خانوادهها چنین است: میخواهیم عقدشان كنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است.
از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است كه اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشكلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از كف دادن طاقت، پس از سالها رنج و تحمل و مدارا بهدنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است كه تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند.
از این رو بهتر است خانوادهها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی كرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یكدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث كاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم كنند.
انگیزهها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا دامادكردن فرزند و نیز هراس از بههم خوردن نامزدی فضای تصمیمگیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ می کند
![عشق](http://img.tebyan.net/big/1389/12/1431561861161234510013710312166101122109185129.jpg)
2- مقاومت در برابر حقیقت: گرچه خانوادهها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت میكنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را بهسادگی نمیپذیرند، غافل از آنكه پس از دوره شناخت با دوگزاره منطقی روبهرو هستیم كه یكی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد كه لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی كه برخی انگیزههای احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب مینشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونهای ناكامی و شكست میدانند؛ بهویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تكرار شود.
چه بسا همین انگیزهها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا دامادكردن فرزند و نیز هراس از بههم خوردن نامزدی فضای تصمیمگیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ كند. چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافتهای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شدهای باز هم خوشحالیم كه به موقع متوجه مشكلات احتمالی شده و از یك زندگی مشترك ناموفق، بركنار ماندهای.
3- پخش اخبار: یكی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است كه پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر، در حالیكه فرزندشان دوره شناخت نامزد را میگذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر میسازند، همین امر سبب میشود كه اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویا باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند.
قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبركردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد كاست.
گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است كه برخی خانوادهها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یك مهمانی مفصل اعلام میكنند.
دوستی میگفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه كردم، پس از آن از مادرم شنیدم: «نمیخوام چیه؟ من 200نفر را شام دادم!» سخن این مادر به خوبی نشانگر كاستیهایی است كه در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده میشود.
مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین، همواره به زوج نامزدشده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند
4- شتاب برای تداركات ازدواج: اگر هنگامیكه زوج نامزد شده در حال شناخت یكدیگر هستند، خانوادهها را در تدارك جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و... ببینند خود را در معرض یك عمل انجام شده مییابند و دوره نامزدی عملاً كاركرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج میشود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین، همواره به زوج نامزدشده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند.
5- آسانگیری نابهجا: بارها شاهد بودهایم كه زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشكلات ارتباطیاش با او نزد پدر و مادر شكایتمیبرد و از ایشان میشنود كه «خوب میشه.وقتی رفتید زیریكسقف درست میشه.»
روشن است كه نمیتوان در رؤیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان كامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به موادمخدر، وابستگیهای بسیار به خانواده، خسّت، عدمكنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوتهای عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و... مواردی نیست كه بهسادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یك سقف رفتن مشكلی را حل نمیكند.
گاهی دیده شده كه برخی خانوادهها توقع دارند اختلالات روحی و مشكلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشك و مشاور میدانند.
6- چشم پوشی از اهمیت مشاوره: به انتظار روزی هستیم كه افراد، با همان جدیت و باوری كه برای درمان مشكلات جسمی، به پزشكان متخصص مراجعه كرده و آماده پذیرش هر زحمت و هزینهای برای رسیدن به سلامت و بهبودی هستند، برای حل مسائل روحی و معنوی زندگی، مانند انتخاب همسر نیز مراجعه به روانشناس و مشاور را لازم بدانند.
7- نداشتن توانایی تفكیك مسائل: معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی، گونهای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد میكند (هر قدر هم كه برای خود تكرار كنند در دوره شناخت بهسر میبرند)این وابستگی و تعلق خاطر، زمانی دردسر ساز میشود كه زوج متوجه میشوند مشكلات جدی در رابطهشان دارند اما بهدلیل بندهای احساسی قادر به تصمیمگیری عاقلانه نیستند.
در این گونه شرایط برعهده والدین است كه فرزند را در تفكیك مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند كه برای تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن بهدلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل كندن را تاب آورد.
8- به تأخیر انداختن آزمایشهای پزشكی: شایسته است انجام آزمایشهای پزشكی، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد. گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبرانناپذیری را بهدنبال میآورد و آن زمانی است كه زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فكری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یكدیگر، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود میبینند.
![عکس قلب های زیبا و هنری عکس قلب های زیبا و هنری](http://www.bo2aks.com/uploads/gallerydir/779/2.jpg)
ممکن است دانشمندان بتوانند با افزایش مواد شیمیایی در بدن عشق را در انسان به وجود بیاورند. همچنین این امید وجود دارد …
محققانی که روی «فیزیولوژی» عشق کار میکنند، میگویند این احساس ریشه در برخی هورمونهای بدن انسان دارد و روزی میتوان مثلا ادکلنی ساخت که همین احساس را در فرد القا کند
عشق یک تجربه فوقالعاده است یا فقط یک واکنش شیمیایی؟ یه عقیده پروفسور لری یانگ، متخصص علوم اعصاب دانشگاه اموری در جورجیای آتلانتا عشق فقط یک دارو و یک فعالیت شیمیایی در بدن انسان است. طبق نظر پروفسور یانگ که در نشریات معتبر علمی ایالات متحده منتشر شده است عشق میتواند با یک سری واکنشهای شیمیایی در نقاط مختلف مغز انسان توصیف شود.
اگر این موضوع درست باشد ممکن است دانشمندان بتوانند با افزایش مواد شیمیایی در بدن عشق را در انسان به وجود بیاورند. همچنین این امید وجود دارد که بتوان با تست عشق ژنتیکی میزان آمادگی افراد برای تجربه یک زندگی زناشویی شاد را تخمین زد. اما اگر این موضوع درست باشد، شعرهای عاشقانه چه معنایی دارد؟
شاعران سعی دارند به ما بگویند که عشق چیزی فراتر از درک و فهم ماست، اما پروفسور یانگ این مفهوم را فقط برای سرودههای شاعران درست میداند. پروفسور یانگ در این باره میگوید: احساسات ما بر اساس رفتار ما تکامل مییابد و این همان چیزی است که در قلمروی حیوانات نیز وجود دارد. من فکر نمیکنم عشق مادر به بچه خود تفاوتی با عشق مادر در بین شامپانزهها یا میمونهای رزوس یا موشها داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که در حیوانات یک ماده شیمیایی به نام اکسیتوسین باعث شکلگیری و بیشتر شدن پیوند بین مادر و فرزندش میشود.
به عقیده پروفسور یانگ به احتمال زیاد یک فرآیند مشابه نیز باعث ایجاد عشق در انسان میشود، اما وقتی ما این احساسات را تجربه میکنیم آنها آنقدر فوقالعاده هستند که نمیتوانیم مجسم کنیم که آنها فقط یک سری واکنشهای شیمیایی هستند.
محققان دریافتهاند که اکسیتوسین باعث ایجاد نوعی تعهد و پیوند نزدیک در نوعی موش میشود و مانند انسان شکلی از پیوند شدید با فرد دیگری را برای مدت طولانی ایجاد میکند. همچنین مطالعات زیادی وجود دارد که نشان میدهد اکسیتوسین حس اعتماد را در انسان افزایش میدهد.
پروفسور یانگ امیدوار است که روزی بتواند درک بهتری از چگونگی ارتباط فعالیتهای شیمیایی و فعالیتهای نقاط مختلف مغز داشته باشد تا بتواند چگونگی پدیدار شدن این احساسات پیچیده را توضیح دهد.
اما در مقابل نظر پروفسور یانگ، دانشمندان دیگر اعتقاد دارند این تحقیقات تاثیر روانشناسی زیادی به دنبال خواهد داشت. پروفسور نیک باستروم مدیر موسسه آینده انسان در دانشگاه آکسفورد درباره این نظرات میگوید : نباید فکر کنیم که این دیدگاه میتواند به ما درک کاملی از این موضوع بدهد که عشق چیست؟ باید در این زمینه تحقیقات روانشناسی، جامعهشناسی و پدیدارشناسی انچام شود تا نگرش درستی به این موضوع داشته باشیم.
تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که وجود اکسیتوسین به عواملی در زندگی انسان بستگی دارد. میزان اکسیتوسین در بدن انسان به نوع تربیت و پرورش افراد هم بستگی دارد. همچنین مطالعات نشان میدهد زنانی که تجربه سوء استفاده یا بیتوجهی در زندگی زناشویی را داشتهاند سطح اکسیتوسین در مغز آنها کاهش پیدا کرده است. بنابراین تجربههای ما تاثیرات زیادی روی توانایی ما در شکل ارتباطات ما دارد؛ اما پروفسور یانگ معتقد است که این تاثیرات در نتیجه تغییرات عصبی شیمیایی و حالات ژنتیکی رخ میدهد.
حالا اگر واقعا عشق تنها یک واکنش شیمیایی پیچیده است چطور میتوان احساسات شدید انسان را کنترل کرد؟
پروفسور یانگ میگوید اکسیتوسین توانایی ما را در تشخیص احساسات دیگران افزایش میدهد و توانایی ما را در شکل ارتباطات بالا میبرد، همچنین این امکان وجود دارد که بتوان از اکسیتوسین برای درمان و ایجاد پیوند بین یک زوج استفاده کرد.
هم اکنون در بعضی از عطرها ماده اکسیتوسین وجود دارد اما میزان آن به قدری پایین است که نمیتواند مانند یک محرک جنسی عمل کند؛ اما در آینده این امکان وجود دارد که با توسعه و پیشرفت داروها نقاط خاصی از مغز هدف قرار گیرد که بتواند چنین تحریکی را در مغز ایجاد کند. البته این کار یک نوع فریبکاری است و میتواند معضلات اخلاقی و فرهنگی زیادی خبرآنلاینایجاد کند و به همین دلیل نیاز دارد با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 / 6 / 1390برچسب:عشق چیست؟, آیا ,عشق, یک, تجربه, فوقالعاده, است ,یا ,فقط, یک ,واکنش ,شیمیایی؟, :: 10:58 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/Butterfly9786.jpg)
متوجه شدهاید زمانهایی كه احساس كردهاید در اوج خوشبختی، رفاه و آسایش هستید و بخصوص موفق شدهاید رضایت آنهایی را كه برایشان ارزش خاص قایل هستید، كسب كنید...
گاهی اما یك چیزی از درون، قلقلكتان میدهد و یك جورایی نیشگونتان میگیرد و خلاصه، ساز مخالف میزند؟
البته در این گونه موارد ما معمولا به روی خودمان نمیآوریم و تلاش میكنیم كه احساس خوبمان را حفظ كنیم، با خود فكر میكنیم كه حیف است اجازه دهیم چیزی احساس خوبمان را خراب و مخدوش كند و شاید آگاهانه میپذیریم كه این جور جاها اشكالی ندارد قدری هم خودمان را گول بزنیم؛ خوب، به جایی كه برنمیخورد!
متوجه شدهاید زمانهایی كه احساس كردهاید در اوج خوشبختی، رفاه و آسایش هستید و بخصوص موفق شدهاید رضایت آنهایی را كه برایشان ارزش خاص قایل هستید، كسب كنید...
گاهی اما یك چیزی از درون، قلقلكتان میدهد و یك جورایی نیشگونتان میگیرد و خلاصه، ساز مخالف میزند؟
البته در این گونه موارد ما معمولا به روی خودمان نمیآوریم و تلاش میكنیم كه احساس خوبمان را حفظ كنیم، با خود فكر میكنیم كه حیف است اجازه دهیم چیزی احساس خوبمان را خراب و مخدوش كند و شاید آگاهانه میپذیریم كه این جور جاها اشكالی ندارد قدری هم خودمان را گول بزنیم؛ خوب، به جایی كه برنمیخورد!
اما همیشه این جور نیست كه احساس خوبمان بر احساس بد بچربد. گاهی قلقلكها آن قدر شدید است كه شما به طور ناخودآگاه نسبت به آن واكنش نشان میدهید. راستی كجای كار میلنگد؛ این احساس بد، از كجا ناشی میشود؛ این صدا و ساز مخالف، در واقع ندای درون شما، دقیقا چه میخواهد بگوید؟
مثل اینكه زیاد هم خوشبخت نیستید، آیا خودتان هم از جایی كه در آن قرار دارید و آنچه به دست آوردهاید؛ از شغل، خانه، امكانات زندگی، تربیت فرزندان و ... راضی هستید یا صرفا رضایت و خوشنودی دیگران برایتان ارزشمند بوده است؟
در این میان، تا چه اندازه دل مشغولیها، دغدغهها و شور و اشتیاق خودتان جایگاه داشته است؛ نكند برای رسیدن به ارزشهایی كه دیگران به نوعی به شما تحمیل كردهاند، بر ارزشهای خودتان خط كشیدهاید؟ اتفاقی كه ما معمولا به آن تن میدهیم و آن را عادی و طبیعی میشماریم.
اما واقعیت این است كه هر از گاهی احساس یكنواختی، درجازدن و نوعی افسردگی و ناخشنودی قلبی شما را سخت آزرده خاطر میسازد؛ به گونهای كه روند زندگی شما به شدت تحت تاثیر آن قرارمیگیرد. چرا كه احساس میكنید بر مبنای آنچه خواسته اید و نیاز داشتید عمل نكردهاید.
راستی چرا و به چه قیمتی دیدگاههای خودتان را كه طی روندی به آن رسیده بودید؛ نادیده انگاشتید؟ درست است شاید باد برای رسیدن به ساحل، كشتی شما را همراهی نمیكرد؛ اما آیا امكان پارو زدن هم نبود؛ آیا تلاشی كردید؟ حتی وقتی احساس كردید كه كشتی شما به درد نمیخورد، از آن بیرون پریدید كه شاید با شناكردن خود را به ساحل برسانید؟
یا شاید فكر كردید با پیروی از ارزشهای دیگران، حس پشتیبانی آنها را برمیانگیزید؟ اما یك ضربالمثل سوئدی میگوید آنچه در بازوی خود دارید بهترین پشتیبان و یاریرسان شماست.
ممكن است از اینكه در معرض داوری دیگران قرار بگیرید و محكوم شوید، ترسیدهاید و ترجیح دادهاید دیگران را خوشنود سازید؛ اگرچه خود رابه حساب نیاورده و به نیازهایتان توجه نكرده باشید.
به این گونه، در واقع اجازه دادهاید روزها به ماهها و ماهها به سالها بدل شوند؛ بدون اینكه هویتی كه خود خواستهاید در شما قدرت بروز و نمود یابد.
اما بالاخره باید خودت یا كس دیگری پیدا شود كه شیپور بیدارباش برایت بزند تا بقیه عمرت هم در خواب نباشی...اما به واقع، چه مسایلی باعث میشود ما به خواستهها و نیازهای درون بیتوجه باشیم.
دكتر فیلیپ مكگرا، معتقد است كه بخش اعظم این فراموشی خویشتن، به این دلیل است كه جهان ما به سرعت به سوی نقطهای غیرقابل كنترل پیش میرود. جهان به سوی نقطهای شتاب گرفته است كه ما را غرق دادههایی از بیرون میكند تا جایی كه نمیتوانیم یا نمیخواهیم صداها و پیامهای درون را بشنویم. ما در هجوم جهان، خودمان را گم كردهایم.
وجود اینترنت، داشتن دو یا سه شغل باعثشده كه ما بیشتر از گذشته، خودمان را از خود بدزدیم. بچهها با برنامهریزی دقیق و بیوقفه از مدرسه به كلاسهای مختلف و فعالیتهای گوناگون میپردازند و فقط سعی دارند آنها را بگذرانند و زندگی تنها یك روند گذران عمر دارد...
سوار بر چرخ فلكی هستیم كه به سرعت میچرخد، آنقدر سریع كه فرصت پیادهشدن را به ما نمیدهد و ما در واكنش فقط سعی میكنیم تاببیاوریم و پرتاب نشویم.
اگر تصادفا لحظهای آرام و بیكار باشید از این فرصت استفاده نمیكنید تا كمی بر خودتان متمركز شوید و فكر كنید. در عوض، عصبی، پراسترس و وحشتزده هستید و گویا به دنبال چیزی یا كسی میگردید كه به شما بگوید چكار كنید. شما آن قدر گرفتار كارهای شاق متفاوتی هستید كه حتی فكر نمیكنید به چه نیاز دارید و به چه چیز اهمیت میدهید.
دلیل وجود احساس این همه خستگی، افسردگی، نگرانی و غمگینی این است كه خود واقعیتان را نادیده گرفتهاید كه نتیجهاش یك زندگی تكراری و یكنواخت است. بدتر از همه اینكه فكر میكنید هیچ كاری از دستتان برنمیآید تا این زندگی سراسر اضطراب و نگرانی را تغییر دهید.
دكتر مك گرا تاكید میكند اگر ذهنت كار نمیكند و مثل سابق هوشیار نیستی، پیر و خرفت نشدهای، بلكه خویشتن حقیقیات را دفن كردهای. این جنگیدن برای تنفس است.
اگر بدگمانی، بیعلاقگی، ناامیدی و بدبینی مشخصات مجموعه عواطف تو شدهاند به این علت است كه خودت را و آنچه را كه انجام میدهی، به آن فكر میكنی و در راس اولویتهای خود قرار میدهی چیزهایی هستند كه دیگران از تو انتظار دارند، پس مبتلا به عفونت جعل هستی. یعنی خویشتن واقعیات به انبوهی از امور نادرست آلوده شده است كه باعث میشود خودت را نادیده بگیری و در عوض خویشتن كاذب خلق كنی.
نادیده گرفتن خود حقیقی و واقعی میتواند به معنای واقعی شما را بكشد. بله دقیقا به معنای واقعی؛ كه اگر خود واقعی را نادیده بگیرید، كل سیستم آنقدر آشفته میشود كه به سادگی فرسوده میشود و آنگاه بیشتر از سن واقعی پیر و سالخورده میشوید.
اگر خودتان را وادار كنید كه كسی باشید كه نیستید، تاوان سنگینی در قبال آن خواهید پرداخت. تا كی میخواهید این گونه بپندارید كه تمركز بر خود و آنچه میخواهید، خودخواهی است. قطعا اگر با چیزی به هیجان میآیید و زندگیتان شور و شوقی پیدا میكند، نسبت به خودتان و آنچه انجام میدهید احساس خوبی دارید؛ به احتمال قوی با خویشتن واقعی خود هماهنگ هستید.
فرصتها را از دست ندهید. هركس هویتی منحصر به فرد دارد و قطعا خود شما هویت واقعی خود را بهتر از دیگران میشناسید. اگر برای بروز هویت منحصربه فرد خود مبارزه نكنید هیچكس این كار را نمیكند.
پرنده باید پرواز كند، نقاش باید نقاشی كند، معلم باید درس بدهد، موسیقیدان باید بنوازد، معمار باید معماری كند و ... در شما نیز چیزی وجود دارد كه باید قدرت ظهور و نمود یابد. پس تلاش كنید و برای خود فرصت و زمان لازم را فراهم و مهیا سازید تا قادر باشید دقیقتر و صمیمانه تر، خود را در پرتو نور خورشید ببینید.
لابد شنیدهاید كه فلانی آدم آویزانی است؛ یعنی همیشه محتاج توجه، بخشش، محبت یا حتی پول و امكانات دیگران است خدا نكند همسر كسی چنین خلق و خویی داشته باشد چون كار از عشق و عاشقی میكشد به كینه و نفرت.
برخلاف تصور بعضی که عزت نفس یا همان مناعت طبع را شکلی از غرور تعبیر میکنند ، عزتنفس رفتاری است که دقیقا باعث استحکام روابط زناشویی میشود. زن یا مردی که از عزت نفس کافی برخوردار نیست، برای رفتارها، برنامهها و خواستههای فردیاش تعریف مشخصی ندارد و درست به همین دلیل نمیتواند حقی هم برای همسرش قائل شود.
در واقع کسی که احترامگذاشتن به خودش را یاد نگرفته است، نمیتواند به دیگری هم احترام بگذارد و نیازها و خواستههای او را محترم بشمارد
![](http://www.pcparsi.com/uploaded/pcc37b976ac63893f7718a67e2eb5a2771_60d5xmn3lp7r58zu8y.jpg)
خواهشهای مكرر: همیشه انتظاراتی در طرفین وجود دارد (مثل خرید هدیه، بودن در کنار هم، پاسخگفتن به نیازهای عاطفی و...) اما خواستن و بهزبانآوردن این خواستهها به شكل مكرر و با اصرار، نشاندهنده کمبود یا نبود مناعت طبع است.
همیشه همینجا باش! جای شکی نیست که عشق و علاقه ما بههم، احساس نیاز به بودن در کنار یكدیگر را ایجاد و تقویت میکند اما گاهی این علاقه به حسی بیمارگونه تبدیل میشود که آزادی طرف مقابل را از او میگیرد.
شك میكنم پس هستم! وقتی عزت نفسمان را از دست میدهیم یا اصلا این ویژگی رفتاری را نداریم، دائما به همه رفتارهای طرف مقابل شک میکنیم. برای برطرفکردن این شک و تردید هم مدام او را سؤالپیچ میکنیم.
كی گفته تو مهمی؟ بیتوجهی به تواناییها، تشویق و تعریفنکردن از طرف مقابل، بیتوجهی به خواستههای او به عمد، نشاندهنده مناعت طبع پایین ماست چون دوست نداریم یا نمیخواهیم تواناییهای همسرمان را ببینیم و جدی بگیریم.
ایستادن روی خط مرز؛ بسیاری از اختلافات زناشویی، ناشی از بیتوجهی به حریم شخصی طرف مقابل است. این حریم باید محترم شمرده شود. زن یا شوهری که مناعت طبع ندارد، با حضور دائمیاش- چه بهصورت فیزیکی و چه با تلفنکردنهای مکرر یا هر شیوه دیگر آرامش طرف مقابل را به هم میزند.
حساب واقعا حسابه؟ وقتی مناعت طبع از وجودمان پر میکشد، جیبهایمان از هم جدا میشود و تو و من وارد زندگی میشود.
دو دوتا گاهی 5 تا گاهی كمتر! اگر در مقابل هر کار یا محبتی که برای طرف مقابل انجام میدهیم، انتظار تلافی داشته باشیم و حسابگری کنیم، مطمئن باشیم، مناعت طبعمان را فراموش کردهایم.
![](http://www.bamanews.net/wp-content/uploads/2011/04/21.jpg)
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/frog.gif)
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند
آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند...
...و عاشق هم شدند.
کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد،
و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم..
بچه قورباغه گفت: «من عاشق سرتا پای تو هستم»
کرم گفت:« من هم عاشق سرتا پای تو هستم.قول بده که هیچ وقت تغییر نمی کنی..»
بچه قورباغه گفت :«قول می دهم.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد.
درست مثل هوا که تغییر می کند.
دفعه ی بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه دو تا پا درآورده بود.
کرم گفت:«تو زیر قولت زدی»
بچه قورباغه التماس کرد:« من را ببخش دست خودم نبود...من این پا ها را نمی خواهم...
...من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت:« من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را می خواهم.
قول بده که دیگر تغییر نمیکنی.»
بچه قورباغه گفت قول می دهم.
ولی مثل عوض شدن فصل ها،
دفعه ی بعد که آن ها همدیگر را دیدند،
بچه قورباغه هم تغییر کرده بود. دو تا دست درآورده بود.
کرم گریه کرد :«این دفعه ی دوم است که زیر قولت زدی.»
بچه قورباغه التماس کرد:«من را ببخش. دست خودم نبود. من این دست ها را نمی خواهم...
من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت:« و من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را...
این دفعه ی آخر است که می بخشمت.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد.
درست مثل دنیا که تغییر می کند.
دفعه ی بعد که آن ها همدیگر را دیدند،
او دم نداشت.
کرم گفت:«تو سه بار زیر قولت زدی و حالا هم دیگر دل من را شکستی.»
بچه قورباغه گفت:« ولی تو رنگین کمان زیبای من هستی.»
«آره، ولی تو دیگر مروارید سیاه ودرخشان من نیستی. خداحافظ.»
کرم از شاخه ی بید بالا رفت و آنقدر به حال خودش گریه کرد تا خوابش برد.
یک شب گرم و مهتابی،
کرم از خواب بیدار شد..
آسمان عوض شده بود،
درخت ها عوض شده بودند
همه چیز عوض شده بود...
اما علاقه ی او به بچه قورباغه تغییر نکرده بود.با این که بچه قورباغه زیر قولش زده بود، اما او تصمیم گرفت ببخشدش.
بال هایش را خشک کرد.
بال بال زد و پایین رفت تا بچه قورباغه را پیدا کند.
آنجا که درخت بید به آب می رسد،
یک قورباغه روی یک برگ گل سوسن نشسته بود.
پروانه گفت:«بخشید شما مرواریدٍ...»
ولی قبل ازینکه بتواند بگوید :«...سیاه و درخشانم را ندیدید؟»
قورباغه جهید بالا و او را بلعید ،
و درسته قورتش داد.
و حالا قورباغه آنجا منتظر است...
...با شیفتگی به رنگین کمان زیبایش فکر می کند....
...نمی داند که کجا رفته.
جی آنه ویلیس
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/Butterfly9786.jpg)
همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.
ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟
فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:
باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد.
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.
ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن
عصبانی بودم.
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد.
همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه.
تقاضای او همین بود.
همسرم جیغ زد و گفت: وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملا نابود میشه.
گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم.
خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟
سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود؟
آوا اشک می ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت؟
حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم: مرده و قولش.
مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟
آوا، آرزوی تو برآورده میشه.
آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود .
صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم.
در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام.
چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه.
خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا
فوق العاده ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه.
اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده.
نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن
مسخره ش کنن .
آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم
نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه .
آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین.
سر جام خشک شده بودم. و... شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی؟
خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن. آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن.
بهتر نیست در شرایط زیر ازدواج نکنیم؟ وقتی که همش امواج منفی ساطع میکنیم!
• اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح میکند : “مطمئنی که دوستم داری؟” یا ” واقعا برایت اهمیت دارم؟” (تیپ تایید خواه)
• اگر زمانی که با هم هستید، بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت میگذرد. (رابطه عشق – تنفر)
• اگر با وجود اینکه زمان بسیاری را با هم میگذرانید، واقعا یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنید.
• اگر با پدر یا مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما “درست شبیه” این والد نامطلوب شما است.
• اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان “مادری” یا “پدری” کند.
• اگر احساس میکنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است.
• اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان میچرخد: “شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود”
• اگر فرد مورد نظرتان میخواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید. (تیپ مالکیت طلب)
• اگر او همه تصمیمهای مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ میکند و شما از این کار بسیار ناخشنودید. (تیپ فرمانده)
• اگر بعد از یک گفتگوی رو راست با خودتان به این نتیجه رسیدید که تنها به خاطر مسائل جنسی با او ازدواج میکنید.
• اگر او بارها “از کوره در میرود” و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است.
• اگر احساس میکنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید.
• اگر این فرد شما را از نظر جسمی یا روحی آزار میدهد.
• اگر یک روز کامل (و بدون تلویزیون) را تنها با این شخص گذرانده اید و متوجه شده اید که روزی غیرقابل تحمل داشته اید.
در نهایت، سه توصیه برای شما دارم که میتوانند در جلوگیری از ازدواج با چنین خصوصیاتی مفید باشند :
۱. بیاموزید که این ویژگیها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، به دنبال درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید که ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمیکند که هیچ، در بسیاری از موارد آنها را شدیدتر هم میکند.
۲. در سن پایین ازدواج نکنید، که در واقع منظورم زیر ۲۳ سال است.
۳. قبل از ازدواج به خوبی با شخص مورد نظر خود آشنا شوید و تا زمانی که حداقل یک سال با او معاشرت
نکرده اید، ازدواج نکنید.
![](http://www.urdua.com/wallpapers/animated/images/animated-hearts-wallpaper.jpg)
***یه شعر بسیار قشنگ تقدیم به دوستان گلم***
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/1%20(16).jpg)
از اینجایی که من هستم تموم ِ شهر معلومه
کنارم خیلیـا هستن.. دلم پیش ِ تــو آرومه
به من بدبین نشو هرگز بگو چی بوده تقصیرم؟
به جز آرامش و حسی که از صدات میگیرم
بدبین شدی چـرا؟ باور نمیکنی
تنهایی منو کمتر نمیکنی
طوفان نشو منو یه قاصدک نکن
من عاشق ِ تـوام.. یک لحظه شک نکن!
اگه دلتنگ باشی تو .. مث ِ بارون شروع میشم
که با هر قطره ى اشکت منم که زیرو رو میشم
همیشه ساده رنجیدی.. همیشه سخت بخشیدی
تو رو میبخشم این لحظه.. شاید بازم منو دیدی!
این متن زیبا هم تقدیم به تمام دوستانی که دلتنگن و درد دوری میکشن...
![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif) ![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif) ![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif)
![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif) ![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif)
![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif)
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/fghfg.jpg)
دلم برات تنگ شده….. اما من… من میتونم این دوری رو تحمل کنم…
به فاصله ها فکر نمیکنم …… میدونی چرا؟؟ آخه … جای نگاهت رو نگاهم مونده ….
هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم…. رد احساست روی دلم جا مونده …
میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم ….. چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن….
حالا چطور بگم تنهام؟؟ چطور بگم تو نیستی؟؟ چطور بگم با من نیستی؟؟ آره! خودت
میدونی…. میدونی که همیشه با منی …. میدونی که تو ، توی لحظه لحظه های من جاری
هستی…. آخه تو ، توی قلب منی… آره ! تو قلب من….
برای همینه که همیشه با منی… برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی… برای
همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم… آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه… هر وقت حس
میکنم دیگه طاقت ندارم…. دیگه نمیتونم تحمل کنم… دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس
عمیق میکشم…. دستامو که بو میکنم مست میشم… مست از عطرت !!
صدای مهربونت رو میشنوم … و آخر همه ی اینها به یه چیز میرسم…..!
به و بهعشق تو….. آره… به تو !! اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه… اونوقت تو رو نزدیکتر از
همیشه حس میکنم…. اونوقت دیگه تنها نیستم حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش
دارم.. به این تنهایی دل بستم… حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست… پر از یاد عشقه..
پر از اشکهای گرم عاشقونه !!
***دوستون دارم دوستان گلم...امیدوارم لذت برده باشین***![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif)
سلام سلام
اینو خیلی دوسش داشتم،براتون گذاشتم لذتشو ببرین
امیدوارم دوست داشته باشین![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/16.gif)
![گروه اینترنتی روانشناسی | ravanshena30.ir گروه روانشناسی | ravanshena30.ir](http://persian-star.net/1388/1/24/2.jpg)
The best cosmetic for lips is
truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی
for voice is prayer
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند
for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت
for hands is charity
برای دستان شما بخشش
for heart is love
برای قلب شما عشق
and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست
No one can go
back and make a brand new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه
Anyone can start from now and make a brand
new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه
God didn't
promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره
laughter, without sorrow, sun without
rain
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده
but He did promise strength for the day,
comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات، تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه
and light for the way
و چراغ راهمون میشه
خواستگاری برای خود نکات مهمی به همراه داره که بد نیست با آنها آشنا بشیم
نحوه ی پی بردن به خصوصیات روحی و روانی همسر پی برد؟
آیا می توان با رعایت موازین شرعی و عرفی، شخصی را پیش از ازدواج شناخت؟
دقت کنید شخصی که برای ازدواج انتخاب می کنید، آیا شخصیت اجتماعی، یعنی مجموعه حرکات، رفتارها، آداب معاشرت و برخورد اجتماعی اش با عقاید شما همخوانی دارد یا خیر؟ اگر همخوانی وجود داشت، تحقیقات جزئی در مورد خانواده اش به عمل آورید و خانواده او را با خانواده خود از لحاظ اقتصادی و اجتماعی مقایسه کنید، اگر در یک ردیف بودید، به خواستگاری بروید و یا اجازه دهید به خواستگاری تان بیایند.
در مراسم خواستگاری، زیباترین لباس های تان را به تن کنید و پوششی مناسب داشته باشید چرا که اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می ماند.
آقایان باید امکانات مالی خود را توضیح دهند، اگر توان مالی شان در شرایط فعلی، بیش تر از امکانات موجود نیست، این مورد را نیز تذکر دهند و سپس، نظر دخترخانم را در این مورد بپرسند
در تمام طول مراسم خواستگاری، متانت و وقار باید از ناحیه هر دو خانواده مراعات شود.
هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید و دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی نمایید سنجیده حرف بزنید.
در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر، بنا را بر صداقت بگذارید و متعهد شوید که آن چه می گویید، کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پایبند شوید. بهتر است به عنوان اولین سؤال، از فرد مقابل بخواهید خودش را به طور کامل معرفی کند و خلاصه ای از گذشته زندگی اش را برای شما بگوید و خودتان نیز متقابلاً خلاصه ای از سرگذشت خود را مطرح نمایید.
پس از این که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شدید، می توانید دیدگاه او را درباره مذهب جویا شوید و بعد، متقابلاً دیدگاه خودتان را راجع به مذهب مطرح نمایید.
مطلب دیگری که می توانید سؤال کنید، نگرش مخاطب شما درباره مسائل اقتصادی و نحوه درآمد است. شغل و میزان درآمد ماهیانه خود را مطرح کنید و آن چه واقعاً هست را بگویید. آقایان باید امکانات مالی خود را توضیح دهند، اگر توان مالی شان در شرایط فعلی، بیش تر از امکانات موجود نیست، این مورد را نیز تذکر دهند و سپس، نظر دخترخانم را در این مورد بپرسند و ببینند ایشان چه مقدار پول را برای داشتن یک رفاه نسبی لازم می دانند و اگر خواسته های ایشان با درآمد آنان همخوان نیست، موضوع را مطرح و روی آن تأکید نمایند.
وعده ها و قول هایی که با امکانات شما نمی خواند و امکان برآورده شدنش نیست، ندهید. همیشه برای بهتر شدن زندگی، تلاش کنید اما قول های نابه جا ندهید. علاوه بر نگرش خود و فرد مورد نظر در مورد مسائل مادی و اقتصادی، باید موقعیت اقتصادی هر دو خانواده را با یکدیگر مقایسه کنید. بسیار مهم است که دختر و پسر از یک ردیف اقتصادی با یکدیگر ازدواج کنند و ازدواج طبقات متضاد اجتماعی، اصلاً صلاح نیست.
یکی دیگر از مطالبی که حتماً باید در جلسه خواستگاری پرسیده شود، ارزش های خانوادگی است. باید پی ببرید که در خانواده فرد مقابل، چه چیزهایی ارزش است. برای نمونه، اگر در خانواده شما، تحصیل جایگاه مهمی دارد و برای تحصیلات و فرد تحصیلکرده ارزش زیادی قائل اید، اما در خانواده شخص مورد نظر، هیچ بهایی به تحصیل داده نمی شود، جای تأمل دارد؛ باید اندکی دست نگه دارید.
هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید و دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی نمایید سنجیده حرف بزنید.
هر یک از طرفین در جلسه خواستگاری باید از طرف مقابل بپرسد تا نظر او، یک همسر ایده آل چه شرایطی باید داشته باشید؟ اگر خصوصیاتی که مطرح می شود، در وجود او نیست، به سرعت اعلام نماید که این خصوصیات فردی مورد نظر شما، در من نیست و یا اصلاً نمی توانم این گونه باشم.
خانم ها حتماً باید از خواستگارشان سؤال کنند که به نظر او زن باید با چه نوع پوششی در اجتماع ظاهر شود، چگونه باید با مردم نشست و برخاست نماید، نظرش راجع به شاغل بودن زن چیست و...
اگر خانم ها در شرایط فعلی شاغل بوده و به شغل شان نیز علاقه مند هستند و کار کردن برایشان اهمیت دارد، اما احساس می کنند که خواستگارشان نظر چندان مساعدی نسبت به شاغل بودن آنان ندارد، باید به این نکته تأکید شدید کنند؛ حتی در صورت لزوم، آن را شرط ضمن عقد قرار دهند.
مسأله دیگری که باید در خواستگاری مطرح شود، برنامه های فعلی و برنامه های آینده است. وضعیت فعلی تان را کاملاً مشخص نمایید، برنامه های آینده را نیز حتماً مطرح کنید. اگر قصد ادامه تحصیل دارید، این نکته را تذکر دهید. اگر قصد جابه جایی و مسافرت خارج از کشور دارید، باید پیش از ازدواج مطرح نمایید. اگر بیماری جسمانی خاصی دارید و یا قبلاً در زندگی شما اتفاقی افتاده است (نامزدی یا عقدی داشته و ناموفق بوده اید یا مسائل مشابهی داشته اید) آن را پنهان نکنید.
شاید همه این مطالب را در جلسه خواستگاری نتوان مطرح کرد: هیچ اشکال ندارد تعداد جلسات خواستگاری را اضافه نمایید، مشروط بر این که حسن نیت داشته باشید.
پس از این کار در طول جلسات خواستگاری، اطلاعات لازم را دریافت کردید و نکته ای برای تان مبهم نماند، زمان ارزش یابی و تجزیه و تحلیل فرا می رسد؛ فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهید، نکات مثبت را در شخصیت و موقعیت او جست و جو کنید و آن را در یک ستون زیر هم قرار دهید. در مقابل، ستونی را نیز به صفات و خصوصیات منفی اش اختصاص دهید. آن مورد یا مواردی از خصوصیات منفی که اطمینان صددرصد دارید تغییر می نماید را مثبت حساب کنید و سپس آن ها را مورد سنجش قرار دهید و تحلیل کنید. گاهی اوقات یک مورد منفی به تمام موارد مثبت برتری دارد. برای نمونه فرد مورد نظر، تحصیلات و شغل خوبی دارد، از خانواده خوب و نجیبی برخوردار بوده و موقعیت اقتصادی اش نیز مناسب است، اخلاق خوبی هم دارد اما معتاد است؛ در این شرایط باید دست نگه داشت و برای ازدواج، عجله نکرد.
پس از آن که ارزش یابی انجام شد و وجوه اشتراک و تفاهم زیاد بود باید تحقیقات کامل در محل زندگی و محیط کار در مورد چگونگی رفت و آمد با دوستانش و دیگر موارد به عمل آید تحقیق، شناخت شما را نسبت به همسر آینده و فرد مورد نظرتان افزایش می دهد.
البته پشتوانه تمامی مسائل گفته شده، توکل به خداوند متعال است. در صورتی که تشابهات، زیاد و تحقیقات انجام شده، مثبت بود، با توکل به خدا ازدواج کنید؛ به یاری او، زندگی آرام و سرنوشت خوبی در انتظار شما خواهد بود.
امیدوارم همه ی دوستان زندگی خوشبختی داشته باشند...
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/MYYNHCADY65WJCAPFGRRQCANV8OH0CAEU9QEJCAKRX4LECAWV29F2CA5CHBP2CA4UAJRDCAIVIFFXCAHO2PP7CAYQ0W3YCAN3OH9PCAPMVIMTCAD4ZL00CAC2SFOUCAZVSJ5KCA0MCOOZCA1FQQD4.jpg)
چــقــدر گـریـه و زاری؟ ، کـی تـمـومـه بـی قـراری؟
کـی میای پیشم بمونی؟ ، کی تو ناممو می خونی؟
راسـتـی تـو مـیای کنارم؟ ، تو می دونی بی قرارم؟
غــیــر تــو کــســی نــدارم ، زود بـیـا تــاب نـمـیـارم
راه مـن از تـو جدا نیست ، دل من که بی وفا نیست
داره تـو غـمـت مـی سـوزه ، مـیدونی دنیا دو روزه؟
تو میگی عاشق نمی شم ، تو نمی مونی به پیشم
امـا دل حـالـیـش نـمـیشـه ، آخـه عشقت زندگیشه
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…
![تنهایی من عشق دوری تنهایی](http://www.asheghaneha.ir/wp-content/uploads/2011/08/12679322831.jpg)
واعظي پرسيد از فرزند خويش
هيچ داني تو مسلماني به چيست؟
صدق و بي آزاري
و خدمت به خلق هم عبادت هم کليد زندگيست
گفت زين معيار اندر شهر ما
يک مسلمان هست آنهم ارمنيست
![](http://bahar313.persiangig.com/image/gole%20zard.jpg)
![Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com](http://bed.netne.net/images/bb236de7787c.jpg)
دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
شب همه شب انتظار صبح رویی میرود
کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را
وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او
تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم
جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را
![Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com](http://bed.netne.net/images/8dc6b0e1b337.jpg)
تازه ازدواج کردهها سوار بر مرکب عشق و دلبستگی رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند. اغلب آنها در شروع معتقدند که روابط آنان «متفاوت از دیگران است» و عشق عمیق و خوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنها خواهد بود. اما دیر یا زود، اغلب این زوجها میبینند که برای برخورد با مسائل و تضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه میدواند، از آمادگی لازم بیبهرهاند. به تدریج با حقیقت افزایش بیقراری و نومیدی و دلتنگی آشنا میشوند و این در شرایطی است که اغلب نمیدانند مشکل آنها در کجاست و از چه سرچشمه میگیرد.
وقتی ابرهای تیره بر روابط آنها سایه میاندازد و در محاصره توهم و سوءتفاهم قرار میگیرند و روابط محبتآمیزشان از دست میرود، کمکم به این نتیجه میرسند که ازدواجشان یک اشتباه بوده است. درمانگرهای روانی بیش از هر چیز دیگر فریاد تقاضای کمک بیمارانی را میشنوند که میبینند که زندگی مشترک شاد گذشته آنها در شرف از هم پاشیدگی است. حتی زوجهایی که 30 یا 40 سال پیش ازدواج کردهاند به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیرممکن شده است.
وقتی شیرآب چکه میکند، خیلی راحت فکری، به حال آن میکنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل میرود، راهی برای برخورد با آن نمییابند.
از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک از هم میپاشد. لحظهای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید. دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن مطمئنا از جمله غنیترین تجربههای مردم هستند و به این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صمیمیت، با هم بودن، رسیدگی به یکدیگر، امنیت عاطفی و خیلی از چیزهای دیگر را بیافزائید تا بر شدت تحیر شما اضافه شود. میبینید کسی هست که روح خستهتان را آرام میبخشد، با یاسها و دلتنگیهایتان در میستیزد و با شما در هیجان زندگی و اتفاقات خوشایند آن سهیم میگردد. دستمایههای امید و تشویقهای پدر و مادر و سایر خویشاوندان و جامعه که از شما ادامه زندگی مشترک را انتظار دارند، فشارهای خارجی برای ادامه همبستگی زناشویی است. با این همه نیرویی که در جهت تقویت مناسبات و ادامه زندگی مشترک وجود دارد، چرا اشکالات بروز میکند؟ چرا عشق- چه رسد به سایر انگیزهها- برای دوام زندگی زناشویی کافی نیست؟
متاسفانه نیروهای گریز از مرکزی در کارند که میتوانند زندگی مشترک را از هم بپاشند: توهمات دلسردکننده، سوءتفاهمهای پیچیده و اختلافهای عذاب آور، اغلب ضعیفتر از آنست که بتواند در برابر این نیروهای مخرب و نتایج حاصل از آن، یعنی رنجش و عصبانیت و دلخوری دوام بیاورد. برای تحکیم روابط زناشویی و ایجاد محبت بیشتر و برای جلوگیری از گسیختن پیوندهای مودت عواملی بیش از عشق لازم است.
برداشتهای آرمانگرایانه جراید از ازدواج، زوجها را برای برخورد موثر و پیروزمندانه با دلسردی و افسردگی این اصطکاک آماده نمیکند. سوء تفاهم ها و تضادها که انباشته میشوند، آتش خشم و رنجش را شعلهور میسازند. همسری که قبلا یار و یاور و صمیم و همراه بوده، حالا به چشم خصم نگاه میشود.
لازمه حفظ روابط زناشویی
عشق با آنکه محرک قدرتمندی برای زوجهاست. که یار و یاور هم باشند، خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند، برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارتهایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. لازمه داشتن مناسبات حسنه، کیفیات و خصوصیات فردی متعهد است که از جمله آنها میتوان به تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه، صمیمیت، و فاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان اشاره کرد. زن و شوهر به همکاری، مودت، حسن تفاهم و باورهای همگون نیاز دارند. باید انعطافپذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، باید خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها بدهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت به مرور ایام آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد.
اغلب زوجها در برخورد با اشخاص ثالث مشکلی ندارند. اما به ندرت کسانی را پیدا میکنیم که با درک لازم و احاطه به مهارتهای فنی بتوانند روابط صمیمانه خود را شکوفایی بخشند. اغلب آنها از دانش لازم برای اتخاذ تصمیماتی که خواسته همسرانشان را برآورده سازد بیبهرهاند. وقتی شیرآب چکه میکند، خیلی راحت فکری، به حال آن میکنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل میرود، راهی برای برخورد با آن نمییابند.
ازدواج و حتی با هم زندگی کردن با سایر مناسبات زندگی تفاوت دارد. وقتی زوجی با هم زندگی میکنند و متعهد به حفظ زندگی مشترک هستند، توقعاتی از هم پیدا میکنند. هر کدام انتظار دارند که از عشق بیقید و شرط ، صمیمیت و وفاداری و حمایت دیگری برخوردار باشند، زن و شوهر، بطور صریح یا غیرمستقیم، کلامی و غیرکلامی خود را به رعایت این نیازهای عمیق متعهد کردهاند. هر اقدام زن یا شوهر مفاهیمی مشتق از این امیال و انتظارات دارد.
به خاطر شدت احساسات و توقعات و تحت تاثیر وابستگی عمیق و معانی سمبلیک و اغلب دلبخواهی که زن و شوهر برای اعمال یکدیگر در نظر میگیرند، احتمال برداشت سوء و تفسیر نادرست رفتارهای آنها از هم زیاد است.
وقتی در اثر سوء تفاهم اختلافی بروز میکند، زن و شوهر به جای توجه به مسئله در مقام سرزنش یکدیگر حرف میزنند. وقتی مشکلات نمایان میشوند و خصومت و سوء تفاهم بالا میگیرد، زن و شوهر جنبههای مثبت و قوت یکدیگر را از یاد میبرند و به تدریج کار به جایی میرسد که اصل زندگی مشترک زیر سوال میرود و گرفتاری اصلی و عامل سوء تفاهم فراموش میشود.
گاهی كه دلم...
به اندازه ی تمام غروبها می گیرد...
چشمهایم را فراموش می كنم...
اما دریغ كه گریه ی دستانم نیز مرا به تو نمی رساند...
من از تراكم سیاه ابرها می ترسم و هیچ كس...
مهربانتر از گنجشكهای كوچك كوچه های كودكی ام نیست...
و كسی دلهره های بزرگ قلب كوچكم را نمی شناسد...
و یا كابوسهای شبانه ام را نمی داند...
با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست...
از دل هر كوه كوره راهی می گذرد...
و هر اقیانوس به ساحلی می رسد...
و شبی نیست كه طلوع سپیده ای در پایانش نباشد...
از چهار فصل دست كم یكی كه بهار است...من هنــوز تورا دارم....
![](http://www.mohadese.com/forum/attachments/699d1308940251-heart.jpg)
خوشا با تو بودن ، ز عشقت سرودن
دگر از هوايت سفر نکنم
به صحراي هجران ، مخواه از من اي جان
که چون لاله خون در جگر نکنم
خوشا با تو بودن ، ز عشقت سرودن
دگر از هوايت سفر نکنم
به صحراي هجران ، مخواه از من اي جان
که چون لاله خون در جگر نکنم
اگر من نمانم ، بمان تو بمان
اگر من نخوانم، تو نغمه بخوان
چو رفتم به جايم تو خوش بنشين
تو خاک وجودم به بر بنشان
در این جا برای شما رابطه ای را که ماههای مختلف می توانند با هم داشته باشند را بصورت خلاصه و مفید قرار داده ایم.
سرنوشت کیهانی شما
فروردین+ فروردین = پیوندی آتشین
فروردین+اردیبهشت = پیوندی کاملا عشقی
فروردین+خرداد = خوش دل و امیدوار
فروردین+تیر = اختلاف فراوان
فروردین+مرداد = شدید
فروردین+شهریور = سرد و گرم
فروردین+مهر = کمی غیر ممکن
فروردین+آبان = خیلی با حرارت
فروردین+آذر = پر از ماجرا جویی
فروردین+دی = هیجانات فراوان
فروردین+بهمن = شگفت انگیز
فروردین+اسفند = توام با مشکلات
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
اردیبهشت+فروردین = پر شور و هیجان
اردیبهشت+ اردیبهشت = خیلی مناسب
اردیبهشت+خرداد = پیوندی نا موفق
اردیبهشت+تیر = اتحادی عمیق
اردیبهشت+مرداد = کاملا دوست داشتنی
اردیبهشت+شهریور = تشریک مساعی زیاد
اردیبهشت+مهر = جسمانی و شهوانی
اردیبهشت+آبان = آرام و آهن ربایی
اردیبهشت+آذر =بسیار ناهموار
اردیبهشت+دی = کمی هولناک
اردیبهشت+بهمن = خیلی قوی
اردیبهشت+اسفند = توام با جذابیت
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
خرداد+فروردین = دارای آینده ی روشن
خرداد+اردیبهشت = پیوندی دشوار
خرداد+ خرداد = پیوندی نا پایدار
خرداد+تیر = افقی روشن
خرداد+مرداد = عافیت طلب و عیاش
خرداد+شهریور = عاشقانه
خرداد+مهر = کاملا با شکوه
خرداد+آبان = بن بست عشقی
خرداد+آذر = سراسر شادمانی
خرداد+دی = چشم در چشم نیافتد
خرداد+بهمن = دوستان خوب برای هم
خرداد+اسفند = مرهم یکدیگر
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
تیر+فروردین = پیوندی سست
تیر+اردیبهشت = محیطی راحت و مرفه
تیر+خرداد = پیوندی نا هماهنگ
تیر+تیر = رابطه ی رویایی
تیر+مرداد = هیجانی و پر زحمت
تیر+شهریور = محرک یکدیگر
تیر+مهر = زندگی پر از تلاطم
تیر+آبان = جرقه و پرواز
تیر+آذر = سراسر مشکل
تیر+دی = زوجی دلسوز
تیر+بهمن = سراسر اضطراب
تیر+اسفند = تقویت کننده ی هم
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
مرداد+فروردین = خاطرات به یاد ماندنی
مرداد+اردیبهشت = احساسات پاک
مرداد+خرداد = زندگی پر از نشاط
مرداد+تیر = پیوندی عاشقانه
مرداد+مرداد = جنگ اراده ها
مرداد+شهریور = ازدواجشان دشوار است
مرداد+مهر = شادی بزرگ
مرداد+آبان = برخورد دو قطب
مرداد+آذز = بسیار نیروبخش
مرداد+دی = کوتاه اما شیرین
مرداد+بهمن = می تواند مشکل باشد
مرداد+اسفند = زندگی توام با جرقه
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شهریور+فروردین = دور از یکدیگر
شهریور+اردیبهشت = استوار و لذت بخش
شهریور+خرداد = کاملا غیر معمول
شهریور+تیر = اختلاف زیاد
شهریور+مرداد = عقاید نا همامنگ
شهریور+شهریور = سازگار
شهریور+مهر = زندگی با سختی
شهریور+آبان = هیجانات واقعی
شهریور+آذر = نیازهای مخالف
شهریور+دی = موافق و سازگار
شهریور+بهمن = تیره و گلالود
شهریور+اسفند = بهشتی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
مهر+فروردین = زندگی پر تناقض
مهر+اردیبهشت = جسمانی و شهوانی
مهر+خرداد = پیوندی بسیار عالی
مهر+تیر = تلاشی سخت
مهر+مرداد = نیروبخش
مهر+شهریور = مخالف
مهر+مهر = قدرتی نا پایدار
مهر+آبان = پاداش و هیجان
مهر+آذر = هم پرواز
مهر+دی = پیوندی سست
مهر+بهمن = ازدواج شگفت انگیز
مهر+اسفند = آرامش و پاداش
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
آبان+فروردین = جاودانه و طولانی
آبان+اردیبهشت = پیوندی با اجر
آبان+خرداد = لطیف و با نشاط
آبان+تیر = زندگی بهشتی
آبان+مرداد = نمایش پر قدرت
آبان+شهریور = شروعی آرام
آبان+مهر = لجاجت و گول زنی
آبان+آبان = انفجار
آبان+آذر = تحمیلی و اجباری
آبان+دی = شیفته ی یکدیگر
آبان+بهمن = بالا و پایین
آبان+اسفند =کاملا عالی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
آذر+فروردین = عالی و شگفت انگیز
آذر+اردیبهشت = درگیری زیاد
آذر+خرداد = سرد و گرم
آذر+تیر = غیر صمیمی
آذر+مرداد = دلسوز واقعی
آذر+شهریور = نیرو بخش
آذر+مهر = لذت مشترک
آذر+آبان = کارد و پنیر
آذر+آذر = لذت توام با آشوب
آذر+دی = مغایرت زیاد
آذر+بهمن = روابطی بسیار گرم
آذر+اسفند = مشکل دار است
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دی+فروردین = با جدل
دی+اردیبهشت = زندگی با آینده ای زیبا
دی+خرداد = پیوندی سخت
دی+تیر = پیوندی با شکوه
دی+مرداد = اختلاف زیاد
دی+شهریور = عجیب
دی+مهر = برنده ای ندارد
دی+آبان = خیلی عجیب
دی+آذر = نامناسب
دی+دی = طولانی و پا بر جا
دی+بهمن = کمی مخوف
دی+اسفند = عشقی و شهوانی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بهمن+فروردین = بسیار عاشقانه
بهمن+اردیبهشت = خیلی خود سر و لجوج
بهمن+خرداد = پیوندی سرد
بهمن+تیر = خیلی مضر
بهمن+مرداد = بسیار دلکش
بهمن+شهریور = نا هماهنگ
بهمن+مهر = بسیار بسیار عالی
بهمن+آبان = مغایر یکدیگر
بهمن+آذر = نیازمند جد و جهد
بهمن+دی = با کمی نا خالصی
بهمن+بهمن = واقعی و شگفت انگیز
بهمن+اسفند = احتمال نا خوشی
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
اسفند+فروردین = نیازمند به گذشت
اسفند+اردیبهشت = یک پیوند عالی
اسفند+خرداد = نیازمند به بصیرت
اسفند+تیر = شیفته ی یکدیگر
اسفند+مرداد = زوج رمانتیک
اسفند+شهریور = آرام و حامی
اسفند+مهر = عشقی افسانه ای
اسفند+آبان = سراسر شادی و اعتدال
اسفند+آذر = مشکلات زیاد
اسفند+دی = احساسات واقعی
اسفند+بهمن = یکدیگر را درک کنید
![Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com](http://bed.netne.net/images/e6e910d8a25e.jpg)
لحظه اي با من باش، تا که از آن لحظه برويم تا گل
که ببندم از نگاه تو به هر ستاره پل
لحظه اي با من باش، تا که از تو نفسي تازه کنم
تا از آن لحظه با تو، سفر آغاز کنم
سفري تا ته بيشه هاي سر سبز خيال
تا به دروازه هاي شهر آرزوهاي محال
سفري در خم و پيچ گذر ستاره ها
از ميون دشت پر خاطره ترانه ها
لحظه اي با من باش
لحظه اي با من باش
لحظه اي با من باش تا به باغ چشم تو پنجره اي باز کنم
از تو شعر و قصه و ترانه اي ساز کنم
شعري هم صداي بارون رنگ سبز جنگل و آبي دريا
قصه اي به رنگ و عطر قصه هاي عاشقاي دنيا
از يه لحظه تا هميشه، ميشه از تو پر گرفت تا او ج ابر ا
کوچه پس کوچه شهر و با خيالت پرسه زد تا مرز فردا
لحظه اي با من باش
لحظه اي با من باش
![Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com](http://asan.webatu.com/images/58ac8403eb9c.jpg)
مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفس های آخرش را می کشید. رهگذران از ترس واگیرداشتن بیماری و فرار از دردسر روی خود را به سمت دیگری می چرخاندند و بی اعتنا به پیرمرد ....
نالان راه خود را می گرفتند و می رفتند. شیوانا از آن جاده عبور می کرد. به محض اینکه پیرمرد را دید او را بر دوش گرفت تا به مدرسه ببرد و درمانش کند. یکی از رهگذران به طعنه به شیوانا گفت:" این پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک! نه از او سودی به تو می رسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد باعث می شود. حتی پسرش هم او را در اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چی به او کمک می کنی!؟"شیوانا به رهگذر گفت:" من به او کمک نمی کنم!! من دارم به خودم کمک می کنم. اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم چگونه روی به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی داشته باشم. من دارم به خودم کمک می کنم !"
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/50.gif)
تا كريسمس چند روز بيشتر نمانده بود و جنب و جوش مردم براي خريد هديه
كريسمس روزبه روز بيشتر مي شد . من هم به فروشگاه رفته بودم و براي
پرداخت پول هدايايي كه خريده بودم ، در صف صندوق ايستاده بودم .
جلوي من دو بچه كوچك ، پسري 5 ساله و دختري كوچكتر ايستاده بودند .
پسرك لابس مندرسي بر تن داشت ، كفشهايش پاره بود و چند اسكناس را در
دستهايش مي فشرد .
لباس هاي دخترك هم دست كمي از مال برادرش نداشت ولي يك جفت كفش نو در
دست داشت . وقتي به صندوق رسيديم ، دخترك آهسته كفشها را روي پيشخوان
گذاشت . چنان رفتار مي كرد كه انگار گنجينه اي پر ارزش را در دست دارد
.
صندوقدار قيمت كفشها را گفت :« 6 دلار » .
پسرك پولهايش را روي پيشخوان ريخت و آنها را شمرد : 3 دلار و 15 سنت .
بعد رو به خواهرش كرد و گفت : « فكر كنم بايد كفشها را بگذاري سر جايش
... »
دخترك با شنيدن اين حرف به شدت بغض كرد و با گريه گفت : « نه !نه! پس
مامان تو بهشت با چي راه بره ؟ »
پسرك جواب داد : « گريه نكن ، شايد فردا بتوانيم پول كفشها را در
بياوريم . »
من كه شاهد ماجرا بودم ، به سرعت 3 دلار از كيفم بيرون آوردم و به
صندوقدار دادم .
دخترك دو بازوي كوچكش را دور من حلقه كرد و با شادي گفت : « متشكرم
خانم ... متشكرم خانم »
به طرفش خم شدم و پرسيدم : «منظورت چي بود كه گفتي : پس مامان تو بهشت
با چي راه بره ؟ »
پسرك جواب داد : « مامان خيلي مريض است و بابا گفته كه ممكنه قبل از
عيد كريسمس به بهشت بره ؟ »
دخترك ادامه داد : « معلم ما گفته كه رنگ خيابانهاي بهشت طلايي است ،
به نظر شما اگه مامان با اين كفشهاي طلايي تو خيابانهاي بهشت قدم بزنه
، خوشگل نمي شه ؟ »
چشمانم پر از اشك شد و در حالي كه به چشمان دخترك نگاه مي كردم ، گفتم
: « چرا عزيزم ، حق با تو است ، مطمئنم كه مامان شما با اين كفشها تو
بهشت خيلي قشنگ ميشه ! »
كتاب « نشان لياقت عشق » برگردان بهنام زاده
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/50.gif)
• 1. تماشای تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! حتی کاملا توصیه می شود که شام خوردن جلوی تلویزیون را ممنوع کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمیگذارد حواستان به همسرتان و فرزندانتان باشد، از آن گذشته آنقدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بودهاید که وقتی به رختخواب میروید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید.
تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سختگیری نکرده باشید، میتوانید موافقت کنید که در هفته، بعضی از شب ها تلویزیون خاموش باشد. البته فراموش نکنید که تلویزیون در رابطه ی میان والدین و فرزندان نیز بعضا نقش های مخرب زیادی دارد.
• 2. خانهنشینی
ممکن است به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نروید! البته حتما لازم نیست که رستوران های آنچنانی بروید و یا از همسرتان چنین انتظاری را داشته باشید. چرا که به هر حال اصل قضیه این است که شما اوقاتی را با هم و به بهترین شکل سپری کنید. حالا می توانید غذایی که در منزل تهیه کرده اید را به پارک ببرید و یا اینکه اگر می توانید به رستورانی که در آن خاطره های خوشی داشته اید، بروید. فراموش نکنید که نباید با هزینه تراشی های بی مورد، به گونه ای متحمل هزینه بشوید که دیگر نخواهید به رستوران بروید.
اگر هم به سینما علاقه دارید و از آن لذت می برید، می توانید با تفاهم بر روی فیلم خاصی، از تماشای آن لذت ببرید. فراموش نکنید که صله ی رحم را همواره در برنامه های خودتان بگنجانید. مبادا طوری رفتار کنید که ببینید دیگر از گردشهای دونفره و شبنشینیهای رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به دستآورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شدهاید، سعی کنید که توجه به همسرتان، تلویزیون جدید شما باشد!
• 3. هدر دادن ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیتتان را با خود به خانه میآورید که حقیقتا هیچ کار خوشایندی برای فرزندان و همسرتان نیست! تنها کافی است که کار، تمام زندگیتان را به خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی میشود که از آن در خانه حرف میزنید.
بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی که طبق همان اصل اول، در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید. به عنوان مثال می توانید تصور کنید که هر گاه به خانه بر می گردید، همانطور که جوراب های خودتان را از پایتان خارج می کنید، تمام مسائل فکری بیرون از خانه تان را هم از ذهنتان خارج کرده و آن ها را درون جوراب هایتان بریزید.
• 4. عدم رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان میگذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بیخیال شوید! چرا که در روایات اسلامی هم نسبت به این که هر کدام از زن و شوهر خودش را برای همسرش آراسته کند، تاکیدات و سفارشات بسیار فراوانی وجود دارد.
پس بهتر است که دست از شوریدگی و نامرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریختوپاشکردن در خانه خودداری کنید و بهخودتان برسید!
همسرتان مطمئنا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با اینحال چرا سعی نمیکنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان میدهید که حضور او و تاثیری که بر او میگذارید برایتان مهم است!
• 5. بیتوجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها، بیتوجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است که گاهی می تواند خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کنید، تاثیر خوبی در زندگی تان بگذارد.
زمانیکه همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ بهخصوص زمانی که او را شیک و زیبا میبینید و یا وقتی که او با تعریفهای بجا و مناسبش شما را تحتتأثیر قرار میدهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجیدها همیشه خوشایند هستند، اما تنها زمانیکه درست و بجا بهکار برده شوند.
• 6. حسادت بیهوده
دست از پاییدن و سینجیم کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک بر اساس اعتمادی دو جانبه بنا میشود. شک و بدگمانیهای بیش از حد شما، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل میدهد! پس مواظب باشید که با دست خودتان، عشقتان را نابود نکنید.
• 7. عدم توجه به خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانوادههای همسر آنگونه که در فیلمها بهصورت منفی نشان داده میشوند، نیستند. پس سعی کنید که از تلقین منفی به ذهنتان کاملا دوری کنید و این باور را در خودتان تقویت کنید که تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد.
اما نکته مهم آن است که بدانید زمانیکه این تفاهم به حد کافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس میکنید که همسرتان از رفتوآمدهای آخر هفته کمکم خسته میشود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانیهای همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق میکند.
• 8. نبود برنامه ریزی
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظرگرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آیندهتان را بسازید. از برنامههای کوتاهمدت (مکانی که تعطیلات را در آنجا میگذرانید، خرید اتومبیل و…) گرفته تا برنامههای بزرگتر (بچهدار شدن، عازم شهر دیگری شدن و…) بیدرنگ در مورد آیندهتان و اینکه چگونه با آن روبهرو میشوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجمتر و شور و شوق پیشروی در زندگی را در شما شعله ور میکند!
• 9. سکوت بدون دلیل
مطمئنا عدم گفتوگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بیتوجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام بردهایم. با اینحال، معمولا گفتوگو میان زن و مرد صورت میگیرد، اما هیچیک از طرفین به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهند…
در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابلتان را بفهمید. درصورت نیاز، بیدرنگ از یک رواندرمانگر کمک بگیرید. البته ناگفته نماند که متاسفانه بعضی از زن و شوهرها، حرف هایی می زنند که اگر سکوت کنند و آن ها را نگویند، بسیار برای آن ها بهتر است… پس حالا تصمیم و تشخیص آن که چگونه سکوت زندگی را بشکنید، با خودتان است.
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/27.gif)
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/27.gif)
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/50.gif)
****من در كلبه ي خود چيزي را دارم كه تو در عرش كبريايي خود نداري
و من چون تويي دارم وتو چون خود نداري****
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/50.gif)
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/27.gif)
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/50.gif)
چرا زوج های جوان بعد از گذشت مدّتی از آغاز زندگی دیگر آن شور و شوق دوران نامزدی را ندارند و مانند سابق از همسرشان لذت نمی برند؟ و به قول خیلی ها : چرا زندگی فقط ۶ ماه اوّلش زیباست ؟...!
پاسخ
مطلبی که باید مدّ نظر قرار گیرد این است که در آغاز آشنایی ها هر دو نفر از طرف مقابل تنها یک ظاهر و یا باطن کلّی می بینند و به جزئیات آن توجهی ندارند که این امر به علّت کمی مدّت آشنایی کاملاً طبیعی است، ولی بعد از گذشت مدّتی از آغاز زندگی کم کم به جزئیات درونی و ظاهری یکدیگر پی برده و آن جزئیات را به تنهایی مورد بررسی قرار می دهند، غافل از اینکه این جزئیات که برخی بد و برخی خوب هستند در کنار یک دیگر آن کلّیتی را می سازند که در اوایل با چه عشقی به آن دوستت دارم می گفتند.
مشکل اصلی در اینجاست که اگر با دید جامعی به طرف مقابل نگاه کنند خواهند دید که کاستی های او در کنار خوبی هایش چه زیباست و بالا تر از آن در کنار خوبی های خودشان... اگر همیشه به یکدیگر کلی نگاه کنیم و در جزئیات وجودی هم توقف نکنیم، زندگی همیشه همان شیرینی اوّل خود را خواهد داشت، چه بسا با این دید کلی، هر روز ابعاد تازه ای از وجود هم خواهند شناخت که به علاقه یشان بیشتر دامن خواهد زد.
![تصاوير جديد
زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم
www.pichak.net كليك كنيد](http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-20.gif)
![http://open.az/uploads/posts/2011-05/1304935052_225233_lyubov_-roza_-cvetok_-devushka-i.jpg](http://open.az/uploads/posts/2011-05/1304935052_225233_lyubov_-roza_-cvetok_-devushka-i.jpg)
عشق هم بالاخره اتفاقی است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ میدهد. برای خیلی از روانشناسها مطالعه این پدیده جالب است. بعضیها مانند استرنبرگ حتی نظریهای علمی درباره عشق دارند.
استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل سه جنبه دارد. اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، داشتن میل جنسی به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار دارد میلنگد. پرسشنامه زیر خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و میخواهد به طور کلی بگوید که آیا شما عاشق هستید یا نه؟ این تست در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده است.
چگونه از این تست استفاده کنیم؟
عبارات زیر را بخوانید. معشوقتان را تصور کنید و نام معشوقتان را به جای کلمه او بگذارید. حالا اگر با هر عبارت به طورکامل موافق بودید، عدد 7، اگر نسبتا موافق بودید، عدد 6 ، اگر کمی موافق بودید عدد 5، اگر عبارت را هم درست میدانستید و هم غلط (یعنی در مورد نظرتان مطمئن نبودید)، عدد 4، اگر با آن کمی مخالف بودید، عدد 3، اگر نسبتا مخالف بودید، عدد 2 و اگر بهطور کامل مخالف بودید عدد 1 را جلو عبارت بنویسید.
1) برای رسیدن به او خیلی عجله دارم.
2) او را خیلی جذاب میدانم.
3) او نسبت به بیشتر مردم، عیبهای کمتری دارد.
4) برای او هر کاری که لازم باشد، انجام میدهم.
5) به نظر من، او خیلی دلربا است.
6) دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.
7) وقتی با هم کاری را انجام میدهیم، کار برایم خیلی خوشایند است.
8) دوست دارم که او حتما مال من باشد.
9) اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت میشوم.
10) خیلی وقتها به او فکر میکنم.
11) خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.
12) وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم.
13) برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم.
14) خیلی به او علاقه دارم.
نتیجه :
راهنمای نمرهگذاری:
حالا عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشتهاید، با هم جمع بزنید.
• شمایی که بالای 89 نمره آوردهاید، وضعتان خراب است. شما بدجوری عاشق شدهاید و اگر صادقانه به پرسشها پاسخ دادهاید، در عشقتان هیچ شکی نمیتوان کرد.
• اگر نمرهتان حول و حوش 78 تا 88 میچرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.
• اما اگر نمرهتان بین 68 تا 77 باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. اما شما هم به هر حال عاشقاید.
• کسانی که از 68 پایینتر آوردهاند، بهتر است که خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.
• کسانی که از 58 پایینترند، به هیچوجه عاشق نیستند. این گروه بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساسات رقیقشان را نگذارند عشق
LOVE > $
![](http://asan.webatu.com/images/aec405d4b595.jpg)
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/ali_001.jpg)
پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .
مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد
و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه ۵٫۰۰۰ تومان
مراقبت از برادر کوچکم ۲٫۰۰۰ تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۳٫۰۰۰ تومان
بیرون بردن زباله ۱۰۰۰ تومان
جمع بدهی شما به من :۱۲٫۰۰۰ تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،
چند لحظه خاطراتش را مرور کرد،
و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که :
هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند.
چشمانش پر از اشک شد
ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:
مامان … دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/39.gif)
حالا نتیجه گیری چی میشه به نظر شما؟!*
![تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com](http://bahar22.com/ftp/zibasazi/09/image/130.gif)
خواستم كه شيدايت كنم مفتون چشمانت شدم
در عشق رسوايت كنم پاي بند پيمانت شدم
خواستم سخن از دل بگم
ديدم دل ميبري ، دين ميبري ، مومن به ايمانت شدم
گفتم مرحم نهم بر زخم خويش سازش كنم با اخم خويش
بيهوده بود تجويز من محتاج به درمانت شدم
خواستم پنهان كنم اين راز را اين سوز و اين گداز را
غافل كه من انگشت نماي شهر و سامانت شدم
مي دوني خيلي وقته كه رفتي
دلمو تكه تكه كردي
مثل يك تكه بلور من و از عمق وجودم ذره ذره كردي
يادته گفتي به من كه عاشقي
حالا باش ببين چه وعده كردي
تو گفته بودي طبيب دل بيماراني
پس طبيب دل من باش كه بيمار توام
تو هم رفتي رها كردي دلم را
دو صد چندان نمودي مشكلم را
![](http://www.persianv.com/khabar/azizam-doset.gif)
در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی - و سلامت احساسی - هستند.
به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.
دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
“من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!” این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.
شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.
جایی می روید که از آن متنفر هستید.
اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.
وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.
لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.
اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید
مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.
ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.
هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد
در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه.
در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.
وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.
حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید
خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.
بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید.
![اس ام اس دوستی و رفاقتی اس ام اس دوستی و رفاقتی](http://irannaz.com/user_files/image/image19/0.932000001306513809_irannaz_com.gif)
به: شما
تاریخ : امروز
از: خالق
موضوع : خودت
عطف به : زندگی
من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره میكنم .
لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نیاز ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید كه قادر به اداره كردن آن نیستی، برای رفع كردن آن تلاش نكن .
آنرا در صندوق( برای خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر من ، نه تو . وقتی كه مطلبی را در صندوق من گذاشتی ، همواره با اضطراب دنبال(پیگیری) نكن .
در عوض روی تمام چیزهای عالی و شگفت انگیزی كه الان در زندگی ات وجود دارد تمركز کن .
ناامید نشو ، توی دنیا مردمی هستند كه رانندگی برای آنها یك امتیاز بزرگ است.
شاید یك روز بد در محل كارت داشته باشی : به مردی فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد ممكنه غصه زودگذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری :
به زنی فكر كن كه با تنگدستی وحشتناكی روزی دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار میكند تا فقط شكم فرزندانش را سیر كند وقتی كه روابط تو رو به تیرگی و بدی میگذارد و دچار یاس میشوی :
به انسانی فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده وقتی ماشینت خراب میشود و تو مجبوری برای یافتن كمك مایلها پیاده بروی :
به معلولی فكر كن كه دوست دارد یكبار فرصت راه رفتن داشته باشد ممكنه احساس بیهودگی كنی و فكر كنی كه اصلا برای چی زندگی میكنی و بپرسی هدف من چیه ؟ شكر گذار باش .
در اینجا كسانی هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافی برای زندگی كردن نداشتند وقتی متوجه موهات كه تازه خاكستری شده در آینه میشی :
به بیمار سرطانی فكر كن كه آرزو دارد كاش مویی داشت تا به آن رسیدگی كند ممكنه تصمیم بگیری این مطلب رو برای یك دوست بفرستی :
متشكرم از شما ، ممكنه در مسیر زندگی آنها تاثیری بگذاری كه خودت هرگز نمیدانستی.
![اس ام اس دوستی و رفاقتی اس ام اس دوستی و رفاقتی](http://irannaz.com/user_files/image/image19/0.932000001306513809_irannaz_com.gif)
![اس ام اس دوستی و رفاقتی اس ام اس دوستی و رفاقتی](http://irannaz.com/user_files/image/image19/0.932000001306513809_irannaz_com.gif)
در سال 1974 مجله گاید پست، گزارش مردی را نوشت که برای کوهپیمایی به کوهستان رفته بود. ناگهان برف و کولاک او را غافلگیر کرد و در نتیجه راهش را گم کرد. از آنجا که برای چنین شرایطی پوشاک مناسبی همراه نداشت، میدانست که هر چه سریعتر باید پناهگاهی بیابد. در غیر اینصورت یخ میزد و میمیرد. علیرغم تلاشهایش دستها و پاهایش بر اثر سرما کرخت شدند. میدانست وقت زیادی ندارد. در همین موقع پایش به کسی خورد که یخ زده بود و در شرف مرگ بود. او میبایست تصمیم خود را میگرفت. دستکشهای خیس خود را در آورد، کنار مرد یخ زده زانو زدو دستها و پاهای او را ماساژداد. مرد یخ زده جان گرفت و تکان خورد و آنها به اتفاق هم به جستجوی کمک به دیگری، در واقع به خودشان کمک میکردند. کرختی با ماساژ دادن دیگری از بین میرفت. ما انسانها در واقع با کمک کردن به دیگران به خودمون کمک میکنیم. خیلی وقتها همدلی با دیگران حتی میتونه از بار دلهای خودمون کم کنه.
به محض اینکه کاری در جهت منافع کسی انجام میدهید نه تنها او به شما فکر میکند، بلکه خداوند نیز به شما فکر میکند.
دستهایی که در راه خدمتند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میخوانند.هنری جیمز میگوید: سه چیز در زندگی بشری اهمیت دارد. نخست مهربانی ، دوم مهربانی ، سوم مهربانی.
![اس ام اس دوستی و رفاقتی اس ام اس دوستی و رفاقتی](http://irannaz.com/user_files/image/image19/0.932000001306513809_irannaz_com.gif)
![](http://mahyar20.persiangig.com/image/darya%20mahtab.jpg)
چو بغضی کهنه در غربت اسیرم
چو آهی کز صدای خفته سیرم
من اینجا مانده ام تنها خدایا
همین روزاس که در غربت بمیرم
ببین اینجا پرنده رو زمینه
یه عمره خواب ِ پرواز و می بینه
در اینجا پشت ِ هر آهوی معصوم
ببین گرگی نشسته در کمینه!!
در اینجا باید از خوبان جدا بود
مث ِ شبنم غریوی بی صدا بود !!
در اینجا زندگی تلخه خدایا
چقد سخته غریبی آشنا بود !!
در اینجا قلب صاف و صادقی نیست
میان گریه هاشان هق هقی نیست !
در این دنیای تلخ بی مروت
دریغا ای دریغا ، عاشقی نیست
شناخت صحیح و درک زن ها
به گفته ی روان شناسان، اغلب مردها باورهای نادرستی در مورد زنان دارند که اغلب گله گذاری های آنان را شامل می شود. این باورهای غلط ناشی از عدم شناخت صحیح و عدم درک روحیه ی لطیف زن هاست و آن ها را برای شناخت بیش تر آقایان از همسرانشان بیان می کنیم:
هفت باور نادرست مردها درباره ی زن ها
1- زن ها سیری نا پذیرند
2- حفظ و نگهداری آن ها مشکل است
3- زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
4- زن ها حسود هستند
5- زن ها زیاده از حد احساساتی هستند
6- زن هایی که قوی و توانا هستند، نیازی به مراقبت ندارند
7- زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
باور غلط: زنها سیری ناپذیرند
مردها،تمایل و گرایش همیشگی زن مبنی بر بهبود و اصلاح کارها را با پر توقع بودن و سیری ناپذیری مزمن او اشتباه گرفته اند. این طبیعت زن است که به فکر بهبود، اصلاح و ارتقاء همه چیز است.
زنها- دست کم بیش تر آنها- بسیار کم توقع اند و می توان به راحتی با کوچک ترین چیزها خوشحالشان کرد. با یک لبخند، اظهار محبت و دلتنگی در آغوش گرفتن و ... خواهید دید چطور از شادی لبریز خواهند گشت.
باور غلط: حفظ و نگهداری زن ها مشکل است
واقعیت این است که حفظ و نگهداری روابط صمیمی مشکل است. زن ها می خواهند رابطه شان سالم و صمیمی باشد و بدین جهت ازمردها توقع دارند برای این منظور وقت بگذارند و بر روی صمیمیت رابطه تلاش کنند.
زنها استانداردهای بالایی برای روابط صمیمی خود دارند، نه از آن رو که ایرادگیر و پرتوقع هستند، بلکه از آن جهت که عمیقاً متعهد و پایبند بوده و می خواهند که موفق باشند.
باور غلط: زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
مردها تلاش زن را برای سازمان دهی، برنامه ریزی و حل مشکلات می بینند و سپس آن را به اشتباه به عنوان تلاشی از جانب زن برای کنترل مرد و بهره کشی از آن تعبیر می کنند.
واقعیت این است که زنها می خواهند کمک کنند، ایفای نقش کنند، بهبود بخشند، ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند.
یکی از رایج ترین شکایت های زن ها از مرد زندگی شان آن است که بیش تر مردها، در فرآیند تصمیم گیری خود، زن ها را دخالت نمی دهند. از آن جا که زن ها از این احساس بیزارند، پس تلاش می کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی همسرشان وارد کنند. بدین معنا که سوال می پرسند و راه حل ارایه می دهند. مرد، علاقه و کمک همسرش را به معنای تلاش برای مداخله و سلطه جویی معنا می کند.
اولویت اول یک زن در زندگی محبت است. اگر همسرش را ناراحت ببیند، دوست دارد به او کمک کند. اگر او را در مواجهه با مشکلی ببیند، می خواهد راه حلی ارایه کند، همه ی اینها به خاطر این است که همسرش را دوست دارد و به او عشق می ورزد.
باور غلط: زن ها حسود هستند
واقعیت این است که زن ها محافظ و نگهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند و می خواهند از رابطه ی خود با مردی که دوستش دارند محافظت کنند. نه از آن جهت که به همسر خود اعتماد ندارند، بلکه از آن رو که او را دوست دارند. به طور غریزی و فطری، زنان از هر چه برایشان ارزشمند باشد، مراقبت می کنند.
باور غلط: زن ها زیادی احساساتی هستند
یکی از زیباترین ویژگی های زنها این است که قابلیت این را دارند که حس کنند و احساس داشته باشند و این احساسات را نشان دهند و ابراز کنند و این موهبتی بس گران بهاست. اما باور غلط این است که نشان دادن احساسات ،کیفیتی ضعیف تر و ناخواستنی تر از پنهان کردن احساسات می باشد. این همان پیامی است که اغلب مردها در کودکی وهنگامی که پسربچه ای بودند دریافت کرده اند. این که گریه نکردن، بهتر از گریه کردن است. خشن و قوی بودن، بهتر از ترسو بودن است. مستقل بودن بهتر از نیازمند بودن است.
بنابراین مردها، اغلب احساسات طبیعی زن ها را به غلط ،ضعف نفس تلقی می کنند و توانایی آنها را در حس کردن و احساس داشتن را به زیاده روی احساسی تعبیر می کنند.
مردها معمولاً زن را متهم می کنند که زیاده از حد احساساتی هستند. به این دلیل که مسئولیت گفتار یا رفتار نامهربانانه و احیاناً خشونت آمیز خود را نپذیرند.
بیشتر زن ها زیادی احساساتی نیستند، بلکه فقط احساساتی هستند! مردها هم همینطور. اما نمی توانند به راحتی احساسات خود را نشان دهند یا ابراز کنند. حقیقت آن است که مردها به همین دلیل زن ها را بسیار دوست دارند، همین حساس بودن، احساساتی بودن و توانایی حس کردن زن، دلیل آن است، زیرا همین احساساتی بودن زنهاست که به آنها امکان می دهد به مردها محبت بورزند و چنین احساسات خوبی را در آنها تولید کنند.
باور غلط: زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند. صرف این که زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد و اصلاً به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد و این گونه نیست که هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شوند.
واقعیت این است که اگر زنی به تنهایی هم قادر به انجام تمام کارها باشد، باز دوست دارد قدرت، توان، حمایت و مراقبت مردش را حس کند. هر قدر هم زنی قوی و مستقل باشد، همچنان نیاز دارد که احساس کند به طرق مختلف از او مراقبت می شود.
زن هایی بیش تر نیاز به توجه، حمایت و مراقبت دارند که از دیگران بیش تر حمایت و مراقبت می کنند.
باور غلط: زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
مردها اغلب به اشتباه، درخواست های طبیعی و منطقی زن ها را مبنی بر شرکت در رابطه، با تلاش زن برای سلب آزادی مرد اشتباه می گیرند. زن ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه ایجاد کنند.
هر کسی به مجرد این که به رابطه ای وارد می شود، مقادیری از آزادی های شخصی خود را از دست می دهد. چرا که از حالا به بعد شخصی که با او رابطه برقرار کرده اید، به آنچه می گویید یا رفتار می کنید، واکنش نشان خواهد داد.
آزادی واقعی به این معنا نیست که چه کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی توانید بکنید. بلکه به معنای آزادی در محبت ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ می باشد.
زن ها هرگز سعی ندارند چیزی را از مرد سلب کنند. برعکس آنها می خواهند محبت، فداکاری، از خودگذشتگی، تعهد، پایبندی و وفاداری خودشان را به مرد هدیه کنند. تمام تلاش های یک زن برای ایجاد رابطه با همسرش و صمیمی بودن و حل مشکلات است نه برای سلب آزادی از مرد.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 11 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج,باور,غلط, :: 3:15 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
به نام خدا
سلام
مقدمه اول : یکی بود یکی نبود... غیر از خدا هیچکس نبود. یه روزی خدای مهربون اراده کرد کهبرای خودش روی زمین خلیفه ای تعیین کنه. بعد از اینکه فرشته ها کلی اعتراض کردند و خدا جوابشون رو داد و ... بالاخره حضرت آدم به وجود آمد و خدا شرح وظایف حضرت آدم (ع) رو بهش گفت و قرار مدارهاش رو باهاش گذاشت، ولی اتفاقی که نباید بیفته افتاد. خود خدا در قرآن فرموده است که: " و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما" (سوره مبارکه طه، آیه 115)
مقدمه دوم : اکثر ما توی زندگیهای خودمون این تجربه رو داشتیم که هرموقع مادرمون شارژ و سر حاله، خونه یه عطر و صفای عجیبی داره و وقتی مادر تو خونه غمگین و کسل باشه، همه انگار بی حوصلن. یا مثلا وقتی بچه مدرسه ای بودیم(یا هستیم!)، اگه صبح مادرمون ما رو برای مدرسه صدا میزد و خودش از یه ساعت قبلش بیدار بود، موقع بیرون رفتن انرژی زیادی داشتیم ولی اگه مثلا یه مسافرتی رفته بود یا تو خونه نبود و ما با پدرامون تنها بودیم، اصلا حس مدرسه رفتن رو نداشتیم.
مقدمه سوم :اصولا مردها دارای انرژی (بهتره بگم زور) زیادی برای انجام کارهای بدنی هستند ولی انگیزه و حس کار کردن رو ممکنه نداشته باشن. در مقابل زنها بسیار پر انگیزه و نشاط هستند ولی در کارهای فیزیکی توانایی کمتری رو دارن. از اونجایی کهخدا همه چیز رو زوج آفریده می فهمیم که واحد انسان از یک مرد + یک زن تشکیل میشه و فقط در این صورته که یک موجود کامل و بی نقص بوجود میاد.
برگردیم به مقدمه اول: خانمهای محترم! اگه شما از بدقولی مردها ناراحتید، اگه میگید چرا همه چیزو به راحتی فراموش میکنن، اگه انتظار دارید هر حرف رو فقط یک بار بزنید و مرد بیچاره تا آخر عمر یادش بمونه، اگه توقع دارید که همیشه شاداب و سرحال باشه و هیچ موضوع ناراحت کننده ای رو از محل کارش به خونه نیاره و ... باید بدونید که شما دارید رو قابلیتهایی از مرد حساب می کنید که اساسا باهاش مشکل (شخصیتی!!) داره. این خانمها هستند کهحافظه قویی دارن و اگه شوهرشون شصت سال پیش یه حرفی به مادرشون گفته باشه، موقع جر و بحث به یاد میارن و به رخ شوهرشون میکشن(در حالی کهمرد بیچاره حرفای دیروز زنش رو نمیتونه به خاطر بیاره). این شما هستین که به طور خدادادی پر از نشاط و انرژی هستید و برای همین پشتکارتون تو زندگی از همه بیشتره. اصلا زیبایی قضیه ازدواج تو همینه کهزن و مرد توانایی هاشون رو با هم ترکیب می کنن تا یه واحد انسانی کامل بسازن.
توصیه ایمنی! به پسران در آستانه ازدواج:
حتی الامکان به همسر آینده تان قولهای عجیب و غریب ندید.(مثلا من حتما تا دکترا درسم رو ادامه میدم و ...) چون او هرگز فراموش نخواهد کرد و شما به احتمال 99.9 درصد هفته بعد از یاد خواهید برد و در آینده به بدقولی متهم خواهید شد. لذا یکی از اساتید بنده توصیه میکرد که در دوران نامزدی از تلفن زدن بپرهیزید به دلایل مختلف که یکی از دلایلش افراط در وعده و وعید دادن تلفنی پسرها در این مکالماته که نتایج بدش رو بعد از ازدواج می فهمن!
نتیجه گیری:
خانمهای محترم همیشه آیه ای که در ابتدای مطلب نوشتم رو به خاطر داشته باشید: " و همانا ما با آدم از (مدتها) قبل عهد کرده ایم پس او فراموش کرد و ما برای او عزمی (انگیزه ای) نیافتیم"
وقتی خداوند میفرماید "ما نیافتیم" پس شما دنبال چه هستید؟!!!!
با آرزوی موفقیت
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 11 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج,بد,قول, :: 7:58 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
معیار واقعی بودن تصمیم ان است که دست به عمل بزنیم> >>>>>> انتونی رابینز
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند ![](http://loxblog.com/template/setarelink.gif) ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|