|
![](http://dsclick.infospace.com/ClickHandler.ashx?ru=http%3a%2f%2fwww.2onya.net%2fuploads%2f(1).JPG&ld=20120117&ap=17&app=1&c=babylon2.bs.row.pages&s=babylon2&coi=372380&cop=main-title&ep=17&euip=2.187.58.152&npp=17&p=0&pp=0&pvaid=6cd1468931ce4ae8a78bf9804bef7ad9&hash=BF262D7C8426853C31B09987FA7ECE08)
تحمل کردن زیباست اگر قرار باشد روزی به تو برسم.
انتظار اسان است اگر قرار باشد دوباره تو را ببینم.
زندگی شیرین است اگر قرار باشد مزه ی دستان تو را بچشم.
مشکلات حل می شود اگر قرار باشد روزی به پای تو بمیرم.
اشکها همه به لبخند تبدیل می شود اگر قرار باشد تو را یک بار ببوسم.
ولبخند ها دوباره به اشک فقط اگر ببینم خیال رفتن داری.
ارسال شده در تاریخ : شنبه 27 / 10 / 1390برچسب: دوستت, دارم , :: 12:13 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://content10.bigoo.ws/content/glitter/miscellaneous/miscellaneous_151.gif)
قلبم را تقديمت ميکنم تا بداني بي رياترينم
اشکي براي اندوهت ميريزم تا بداني پر احساس ترين
شوق وصال حس غريبي است برايت ترسيم ميکنم
حس خوشبختي را تا بداني خوشبخت ترينم
موجي از عشق را بر ساحل وجودت ميفرستم
تا بداني عاشق ترينم
و شعرم را تقديمت ميکنم
تا بدانی که من ساده ترینم
![](http://content10.bigoo.ws/content/glitter/miscellaneous/miscellaneous_151.gif)
![](http://dsclick.infospace.com/ClickHandler.ashx?ru=http%3a%2f%2fwww.niksalehi.com%2fpublic%2fkhabar%2fwebsazwordpresscom-love-2.jpg&ld=20120114&ap=17&app=1&c=babylon2.bs.row.pages&s=babylon2&coi=372380&cop=main-title&ep=17&euip=2.187.59.194&npp=17&p=0&pp=0&pvaid=035796054b0841a9ba9566c012350ff3&hash=F6B0387B0D173D2F6DB04BEAF00698CD)
عشق یعنی:
عشق،عشق می آفریند
عشق زندگی می بخشد
زندگی رنج به همراه دارد
رنج دلشوره می آفریند
دلشوره جرات می بخشد
جرات اعتماد به همراه دارد
اعتماد امید می آفریند
امید زندگی می بخشد
زندگی عشق می آفریند
عشق،عشق می آفریند
واز عشق مردن سفریست به سوی خدا...
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 24 / 10 / 1390برچسب:عشق, یعنی,,,, :: 9:21 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
شنیدم که چون قوی زیبابمیرد
فریبنده زادوفریبابمیرد
شب مرگ تنها نشیندبه موجی
رودگوشه ای دوروتنها بمیرد
درآن گوشه چندان غزل خواندآنشب
که خود درمیان غزل ها بمیرد
چوروزی زآغوش دریابرآمد
شبی هم درآغوش دریابمیرد
تودریای من هستی آغوش بازکن که می خواهداین قو ی زیبابمیرد
![](http://www.askdin.com/gallery/images/594/2_loo3-4.gif)
**************************
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 24 / 10 / 1390برچسب: مرگ, قوی, :: 1:32 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش ونگاری که خودت می خواهی
نقش ازقبل مشخص شده است،تودراین بین فقط می بافی
نقشه راخوب ببین،خوب بباف....
نکندآخرکارقالی بافته ات رانخرند...!
زندگی زیباست زشتی های آن تقصیرماست
درمسیرش هرچه نازیباست آن تدبیرماست
زندگی آب روانی است روان می گذرد
آن چه تقدیرمن وتوست همان می گذرد
**********************************
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 24 / 10 / 1390برچسب: *زندگی,,,, :: 1:33 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://dsclick.infospace.com/ClickHandler.ashx?ru=http%3a%2f%2fupload.wikimedia.org%2fwikipedia%2fcommons%2fthumb%2f3%2f3d%2fIranian_national_flag_%2528tehran%2529.jpg%2f243px-Iranian_national_flag_%2528tehran%2529.jpg&ld=20120113&ap=1&app=1&c=babylon2.bs.row.pages&s=babylon2&coi=372380&cop=main-title&ep=1&euip=2.187.44.15&npp=1&p=0&pp=0&pvaid=adfb02aa0b0641448daf040899d850a1&hash=BAF6AE5530E2430A7EC4D1573EB2351D)
در روح و جان من
می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
در روح و جان من
می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی
که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو همه جهان نیرزد
ای ایران ایران
دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران
ای عشق سوزان
ای شیرین ترین رویای من تو بمان در دل و جان
ای ایران ایران
گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان
ای مهر رخشان
ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان
سبزی سر چمن سرخی خون من سپیدی طلوع سحر
به پرچمت نشسته
شرح این عاشقی ننشیند در سخن
بمان که تا ابد هستیم به هستی تو بسته
ای ایران ایران
دور از دامان پاکت دست دگران بد گهران
ای عشق سوزان
ای شیرین ترین رویای من تو بمان در دل و جان
ای ایران ایران
گلزار سبزت دور از تاراج خزان جور زمان
ای مهر رخشان
ای روشنگر دنیای من به جهان تو بمان
در روح و جان من
می مانی ای وطن
به زیر پا فِتَد آن دلی که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو
همه جهان نیرزد
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 23 / 10 / 1390برچسب:ای, ایران, ایران , :: 10:54 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
699666999999666999999666996666666996666699999666669966666699 699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699 699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699 699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699 699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996 699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666
شمارهاي بالا را انتخاب (select) كنيد
بعدCtrl + Fرا بزنید
بعدن شماري 9 را بزنید
بعد Ctrl + Enter را بزنید
. . . . سورپراااایز
ارسال شده در تاریخ : شنبه 20 / 10 / 1390برچسب:طراحی, :: 2:26 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
این بیماری شما باید فوری درمان بشه:
یعنی من ماه بعد قراره برم مسافرت و معالجه این بیماری خیلی ساده و سودآوره و بهتره زودتر ترتیبش رو بدم!
خوب بگید ببینم مشکلتون از کی شروع شد:
یعنی من از بیماریتون چیزی نفهمیدم و ایده ای ندارم و امیدوارم شما خودتون سرنخی به من بدین!
![A Husband and Wife Fighting Royalty Free
Clipart Image](http://www.clipartguide.com/_named_clipart_images/0060-0807-1922-0850_A_Husband_and_Wife_Fighting_clipart_image.jpg)
اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش
در این است که به عصبانیت تظاهر کند (دیکنز)
ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 19 / 10 / 1390برچسب:خصوصیات ,زنها, :: 11:10 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://www.mobin-group.com/image/reg/images/9897boy_girl_symbols.jpg)
۱- دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند.
۲- اگر یه دختر 1 مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر 1 مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!
نظرات جمعی از دانشجویان ساکن در یک خوابگاه دانشجویی در مورد سوسک :
![](http://loxblog.net/fckeditor/editor/images/smiley/msn/10.gif)
دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد!
دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:, :: 0:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.![](http://www.kolobok.us/smiles/light_skin/dash1.gif)
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:“خدا ,خواست, که, ما, دیشب, آن آتشی, را ,که, روشن, کرده, بودی, ببینیم, :: 1:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
قلمی از قلمدان قاضی افتاد
شخصی که آنجا حضور داشت گفت : جناب قاضی کلنگ خود را بردارید
قاضی خشمگین پاسخ داد: مردک این قلم است نه کلنگ
تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسی؟
مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ویران کردی![](http://www.msnrules.com/animals/cat4565.gif)
"عبید زاکانی"
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:قلم, :: 1:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:مرد,مهربون, :: 1:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
مسافر تاکسی آهسته روی شونهی راننده زد، چون میخواست ازش یه سوال بپرسه…
راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس… از جدول کنار خیابون رفت بالا… نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چند ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود، تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمیدونستم که یه ضربهی کوچولو آنقدر تو رو میترسونه" راننده جواب داد: "واقعا تقصیر تو نیست… امروز اولین روزیه که به عنوان یه رانندهی تاکسی دارم کار میکنم… آخه من 25 سال رانندهی ماشین نعش کش بودم…!" ![](http://www.smileyarena.com/emoticons/Emotions/Sick/doctor2.gif)
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:مسافر, تاکسی, آهسته ,روی ,شونهی, راننده, زد, چون ,میخواست, ازش, یه ,سوال ,بپرسه… , :: 1:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
دخترها :
1- توی ماهیتابه روغن میریزن
2- اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
3- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
4- چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
پسرها :
1- توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
2- توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
3- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
4- توی ماهیتابه روغن میریزن
5- توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
6- یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
7- چند تا فحش میدن
8- دنبال کبریت میگردن
9- با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
10- ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی می داد!)
11- ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
12- تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
13- چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
14- میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
15- تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
16- روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
17- تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
18- دنبال نمکدون میگردن
19- نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
20- دنبال کیسه ی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
21- نمکدون رو پر از نمک میکنن
22- صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
23- نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
24- بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه![](http://www.lifeshore.com/smiley/data/thumbnails/2/3D_emoticon_113.gif)
25- چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
26- توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
27- با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
28- صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
29- سریع برمیگردن توی آشپزخونه
30- تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
31- ماهیتابه رو میندازن توی سینک ![](http://www.lifeshore.com/smiley/data/thumbnails/2/3D_emoticon_101.gif)
32- دنبال ظرفهای مسی میگردن
33- قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
34- چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
35- یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
36- چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
37- یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
38- روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
39- چند تا فحش میدن و بلند میشن
40- نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
41- قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
42- چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
43- با یه پارچه ی تنظیف قابلمه رو برمیدارن
44- پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
45- نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 / 10 / 1390برچسب:زن و شوهری ,بعد, از سالیانی, که از ازدواجشون, می گذشت ,در ,حسرت, داشتن, فرزند ,به سر, می بردند, , :: 1:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
دو دوست با پاي پياده از جاده اي در بيابان عبور ميکردند.
بين راه سر موضوعي اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند.يکي از آنها از سر خشم؛بر چهره ديگري سيلي زد. دوستي که سيلي خورده بود؛سخت آزرده شد ولي بدون آنکه چيزي بگويد،روي شنهاي بيابان نوشت((امروز بهترين دوست من بر چهره ام سيلي زد.))آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادي رسيدند.تصميم گرفتند قدري آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصي که سيلي خورده بود؛لغزيد و در آب افتاد.نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.بعد از آنکه از غرق شدن نجات يافت؛ير روي صخره اي سنگي اين جمله را حک کرد:((امروز بهترين دوستم جان مرا نجات داد)) دوستش با تعجب پرسيد:((بعد از آنکه من با سيلي ترا آزردم؛تو آن جمله را روي شنهاي بيابان نوشتي ولي حالا اين جمله را روي تخته سنگ نصب ميکني؟)) ديگري لبخند زد و گفت:((وقتي کسي مارا آزار ميدهد؛بايد روي شنهاي صحرا بنويسيم تا بادهاي بخشش؛آن را پاک کنند ولي وقتي کسي محبتي در حق ما ميکند بايد آن را روي سنگ حک کنيم تا هيچ بادي نتواند آن را از يادها ببرد.))
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 17 / 10 / 1390برچسب:دوستت,دارم, :: 10:50 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
بی تو من اسیر دست آرزو های محالم!
یاد من نبودی اما.من به یاد تو شکستم!
غیر تو که دوری از من.دل به هیچ کسی نبستم!
هم ترانه یاد من باش!
بی بهانه یاد من باش!
وقت بیداری مهتاب. عاشقانه یاد من باش!
اگه باشی با نگاهت.میشه از حادثه رد شد!
میشه تو آتیش عشقت.گر گرفتن و بلد شد!
اگه دوری.اگه نیستی.نفس فریاد من باش!
تا ابد تا ته دنیا.تا همیشه یاد من باش...
رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم!
نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي ....
بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي ....
نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... ..
بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي .....
نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي .....
بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي ....
و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 17 / 10 / 1390برچسب:نمي بخشمت ,,,, بخاطر, تمام, خنده هايي, كه, از,صورتم, گرفتي ,,,, , :: 10:50 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://lovegif.2ghalb.googlepages.com/love01.gif)
آدما پنجره ها رو وا کنید
غروب عشق منو نگاه کنید
.ببینید تا بدونیدعشق چیه
دنیای عاشقیمون دست کیه
![](http://www.farsnaz.com/wp-content/uploads/2011/11/12652115842.jpg)
دلم برای سادگی های کودکی ام تنگ شده.
برای عصرهای تابستانی که دلتنگ هیچ
برای شبهای زمستانی که وقتی سربر بالش خیال میگذاشتم،
لحظه ای بی هیچ فکر و خیال مبهم خواب را مهمان چشمهای بی گناهم
میکردم و تا صبح رویاهای سپید و آبی میدیدم.
دلم برای آرزوهای کودکی ام تنگ شده.
برای خواندن شعرها و کتابهای داستان یکی بود یکی نبود!
دلم تنگ شده برای رها شدن در آغوش خواستنی پدر
و نوازشهای گرم مادر.
دلم تنگ شده برای قاصدکی که میگفتند خبر های خوب می آورد
دلم برای حس و حال ناب کودکی و آرزوهای بی ریایش تنگ شده.
اتفاق بدی نبودم.
![](http://up.khoone.org/images/t2e4f2ixhrepnugunmyv.jpg)
اومدی باز اومدی پا روی چشمام بزاری
اسمت رو تو دفتر امروز و فردام بزاری
اومدی خوردی قسم که تا ابد مال منی
دیگه هرگز نمیاد روزی که تنهام بزاری ......
بالاخره اومدی عشقم .... و تو را حس کردم نه تنها با دستانم بلکه با همه وجودم ...
ای کاش زمان از حرکت باز می ایستاد و من و تو در آغوش هم میماندیم برای همیشه ....
لحظه های با تو بودن زیباترین لحظه های عمرم شد
لحظه هایی که دیر می آیند و زود تمام میشوند
گرمی دستات رو تا آخرین لحظه عمرم فراموش نمیکنم
نگاه عاشقت رو تو خاطرم سپردم و منتظر نگاهتم دوباره که برگردی و دیگه نگاهت رو هیچ وقت ازم دریغ نکنی
ببین من هنوزم باور ندارم که کنارتم و تو با منی
چشامو میبستم و سرمو میزاشتم رو شونت و به حرفات گوش میدادم تا صدات تو قلبم بمونه همیشه
و بدون که این عشق عشق من و تو پاک میمونه واسه همیشه
و اما لحظه های بی تو بودن از راه رسید ....
لحظه خداحافظی دستامو فشردی و عاشقانه مرا بوسیدی و سفارش کردی مواظب عشقت باشم و گفتی اگه دورم و نیستم ولی به یادتم همیشه و رفتی .....
من ماندم با یک دنیا تنهایی
رفتی و از دور دست تکون دادی و اشکامو ندیدی ...
حالا میگم که عاشقتم تا ابد دوباره برگرد ...و بدون که قلبم فقط برای تو میزنه همین و بس ....
![](http://www.pic.iran-forum.ir/images/6d849s0s47123ckjsmm.jpg)
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.
در نهان خانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم.
روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدي من نه رميدم نه گسستم
باز گفتم كه تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم
اشك از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد
يادم آمد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پا در دامن اندوه كشيدم
رفت در ظلمت غم ان شب و شبهاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكني ديگر از آن كوچه گذر هم
بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم
![](http://www.niksalehi.com/public/khabar/zan-k-4.jpg)
مدیر: خانم اگه میخوای اسم دخترت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری...
زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟
- اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!!زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن!- این که شهریه نیست اسمش همیاریه!
زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن!
- خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...
زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!
ـ خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!
آهای مستخدم،این خانم رو به بیرون راهنمایی کن!!
...
زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود...
اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد...
روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :
کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ...
ستاد مبارزه با بیسوادی ...
تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود : با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می کنید !؟
زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد:
با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید !؟
چرا؟
مقصر کیست؟![](http://loxblog.net/fckeditor/editor/images/smiley/msn/37.gif)
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 16 / 10 / 1390برچسب:زن, با ,چشمهای, پر, اشک ,منتظر, اتوبوس, واحد, بود,,, , :: 10:24 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://aftablog.com/uploads/j/jimi/76724.jpg)
می گویند آخرین جمله ونسان ونگوک این بود:
تیره روزی های بشر را هرگز پایانی نیست.
اعتراف میکنم که هرگز با جمله ای به این اندازه موافق نبودم.
ونگوگ در عمرش یک تابلو فروخت فقط یک تابلو! در ۳۶ سالگی به سلامت روانیش شک کرد . به درخواست خودش به بیمارستان روانی منتقل شد. در آنجا دریافت که پزشکان از خود او بیمارترند،پس آنجا را ترک کرد و به سرنوشت خویش بازگشت.در ۲ ماه پایانی زندگیش بیش از ۹۰ تابلو کشید. این تابلو ها نشانه انسانی است که به ابدیت ، به انسانیت ، به طبیعت و عظمت آفرینش معتقد است و بازگو کننده روحیه هنرمندی است که سرگشته بود و به پایانی وحشتناک محکوم. او در ۳۷ سالگی در میان زیباترین کشتزارها خودش را کشت.
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 16 / 10 / 1390برچسب:ونسان, ونگوگ, :: 10:24 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://www.capjuluca.com/photography/Beach-Couple-Behind-Cap-Juluca.jpg)
ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند. 1. اجتناب از دعوا به طور کل به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.
2. حالت دفاعی گرفتن بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.
3. تعمیم افراطی بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند.
هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.
4. حق داشتن اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.
5. روانکاوی بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است.
مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.
6. گوش ندادن بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.
7. تقصیر را گردن دیگری انداختن بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند
چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.
8. سعی در برنده شدن در دعوا هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود.
اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.
9. حمله های شخصیتی گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند.
مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند.
این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.
10. توپ را به زمین مقابل شوت کردن وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود.
این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![مضرات زیادی تمیز بودن](http://www.persianv.com/ravanshenasi/khabar/67787878.jpeg)
افراد جوانی كه بیش از حد از صابونهای آنتی باكتریال حاوی تریكلوسان استفاده میكنند، ممكن است بیشتر از انواع آلرژی رنج ببرند و همچنین بزرگسالان نیز با قرار گرفتن در معرض سطوح بالاتر ماده شیمیایی بیسفنول A با خطر تاثیر منفی آن بر سیستم ایمنی بدن مواجه خواهند شد. تریكلوسان یك تركیب شیمیایی است كه بطور گستردهای در صابونهای آنتی باكتریال، خمیردندان، خودكار، كیسه پوشك یا وسایل پزشكی مورد استفاده است. بیسفنول A در بسیاری از پلاستیكها و غیره برای مثال بعنوان محافظ در جداره كنسروهای غذا بكار می رود. هردوی این مواد شیمیایی جزء گروه سموم محیطی موسوم به تركیبات اخلالگر درون ریز (EDCs)هستند كه تصور میشود با تقلید یا تحت تاثیر قرار دادن هورمونها بر سلامت انسان اثر منفی میگذارند. محققان دانشگاه میشیگان، طی تحقیقات خود دریافتند كه افراد بالای 18 سال دارای سطوح بالاتر بیسفونل A، از سطوح بالاتر آنتیبادی سیتومگالوویروس (CMV) برخوردار بودند كه نشان میدهد سیستم ایمنی سلولی آنها درست عمل نمیكند. محققان همچنین دریافتند كه افراد 18 سال و پایینتر كه میزان بیشتری تریكلوسان در بدنشان وجود داشت بیشتر در معرض ابتلا به آلرژی و تب یونجه بودند. اكنون این نگرانی وجود دارد كه این تركیبات سمی بیش از آنچه تصور میشد برای بدن انسان مضر است. یافته های جدید در مورد تریكلوسان در گروه سنین پایین از فرضیه بهداشت حمایت میكند كه طبق آن زندگی در یك محیط كاملا تمیز و بهداشتی ممكن است جلوی ورود میكرواورگانیسمهایی را كه برای رشد سیستم ایمنی مفید است به بدن بگیرد. همچنین در تحقیقاتی دیگر توسط محققان دانشگاه فلوریدا مشخص شده كه تریكلوسان بر سلامت مغز جنینها در رحم مادران تاثیر منفی دارد. طبق این تحقیقات، تریكلوسان بر جریان خون در رحم تاثیر گذاشته كه باعث میشود اكسیژن كافی به مغز جنین نرسد.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
دانشمندان اعلام کردند: ساز زدن ساختمان مغز را تغییر داده، انعطافپذیری آن را تحریک كرده و انسان را باهوش میكند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ به باور دانشمندان، ساز زدن امکان ارتقای مهارتهای معرفتی و فکری را فراهم میکند.
مطالعات پیشین به تفاوت ساختار مغزی موسیقیدانان و افرادی که ساز نمیزنند، پی برده بودند. در واقع مغز موسیقیدانان از دو جنبه ساختاری و عملکردی متفاوت است.
به گفته دانشمندان یک شروع ساده برای ساز زدن هم میتواند فیزیولوژی عصبی مغز را تغییر دهد.
این دانشمندان و به ویژه «لوتز جانکه» استفاده از موسیقی را برای درمان بیماریهای روانشناختی پیشنهاد میدهند.
بر اساس مطالعات دانشمندان، آن بخش از مغز که در پردازش موسیقی نقش دارد، در پردازش دیگر فعالیتها از جمله حافظه یا مهارتهای زبانی نیز تأثیرگذار است.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
یافته های جدید محققان شواهد علمی را ارائه كرده كه نشان می دهند قلب زنها بسیار سریع تر و ساده تر از مردها می شكند.پزشكان قلب در پی یكی از اولین مطالعاتی كه در سرتاسر آمریكا بر روی نوعی اختلال قلبی انجام داده اند، اعلام كردند میزان ابتلای زنان به «سندرم قلب شكسته» 7 تا 9 برابر مردان است، وضعیتی كه در پی وارد شدن فشار عصبی طولانی در اثر شكست سخت عاطفی و یا از دست دادن یكی از عزیزان ایجاد شده و می تواند نشانه هایی مانند حمله یا اختلال قلبی را در زنان ایجاد كند. معمولاً بیماران پس از ابتلا به این سندروم بدون آسیب دیدگی جدی مداوا می شوند.به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرگزاری زنان به گفته محققان دانشگاه پنسیلوانیا یكی از رایج ترین وضعیتهایی كه در پی آن زنان دچار این سندرم می شوند، از دست دادن همسر یا مشاهده بیماری شدید همسر است. این سندرم برای اولین بار توسط پزشكان ژاپنی و در سال 1990 شناسایی شد، ژاپنیها نام این وضعیت را «بیماری قلبی تاكوتسوبو» گذاشتند. تاكوتسوبو نام دامهایی ویژه اختاپوسها است كه یادآور فرم كوزه مانند قلبهای آسیب دیده است.این سندرم زمانی رخ می دهد كه شوك عصبی شدیدی به بدن وارد می شود. این شوك در بدن حمله آدرنالین و دیگر هورمونهای عصبی ایجاد می كند. این حمله هورمونی اتاقك اصلی پمپ خون قلب را به صورت ناگهانی مختل می كند. مبتلایان به این سندروم معمولاً پس از چند هفته كاملاً بهبود می یابند اما در نمونه هایی نیز جان خود را از دست می دهند.پزشكان برای یافتن دلیل رواج ابتلا به این سندروم در میان زنان، مطالعه ای گسترده انجام دادند و نتایج آن را در كنفرانس انجمن قلب آمریكا مطرح كردند. در این تحقیق بررسی اطلاعات ثبت شده در هزار بیمارستان نشان داد تنها در سال 2007 حدود 6 هزار و 229 نفر در آمریكا به این سندرم مبتلا شده اند كه از این میان فقط 671 مبتلا مرد بودند. پس از انطباق دادن شرایطی از قبیل فشار خون بالا، سیگار كشیدن و دیگر عواملی كه می توانند بر روی اختلالات قلبی تأثیرگذار باشند، دانشمندان دریافتند زنان 5/7 برابر مردان به این سندروم مبتلا می شوند.همچنین میزان ابتلا به این سندروم در میان زنان بالای 55 سال سه برابر زنان جوان بود و زنان جوانتر از 55 سال 5/9 برابر مردان در سنی مشابه به این سندرم مبتلا شده بودند. هنوز دلیل مشخصی برای این پدیده كشف نشده است و تنها مشخص است این سندروم اختلال قلبی است كه زنان را بیشتر از مردان تحت تأثیر خود قرار می دهد.براساس گزارش واشنگتن پست، یكی از نظریه های ممكن، نقش هورمونها در ابتلا به این سندروم است. نظریه دیگر این است كه تعداد گیرنده های آدرنالین در سلولهای قلب مردان بیشتر از قلب زنان است و از این رو مردان بهتر می توانند استرس را در خود كنترل كنند.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
"زهره رحیمی" عنوان كرد: تمایل به ارتباط با جنس مخالف یك نیاز طبیعی است؛ باید نیاز به این گونه ارتباطات با خانوادهها در میان گذاشته شود. وی اظهار كرد: تمایل به ایجاد روابط دوستی یك نوع هنجار است اما بدون مدیریت صحیح، می تواند به صورت یك نوع ناهنجاری بروز كند. رحیمی یادآور شد: نیاز به جنس مخالف در بیشتر افراد یك پدیده ذاتی تلقی میشود اما باید نوجوانان و جوانان در ایجاد این ارتباطات دقت کافی داشته باشند. این روانشناس بیان كرد: وجود صمیمیت در بین خانوادهها بسیار مهم است و در صورتی كه اعضای خانواده با یكدیگر صمیمی باشند روابط دوستی اعضا، كنترل و مدیریت میشود و مشكلات بعدی اینگونه روابط به حداقل خود می رسد در حالی كه بسیاری از جوانان ارتباطات دوستی خود را از خانواده پنهان میكنند. این امر میتواند به واکنشهای خانواده یا ویژگیهای خود این جوانان مربوط باشد. وی اظهار كرد: در حال حاضر دختران و پسران نوجوان به دلیل آماده نبودن بستر خانواده، هنگام دوستی با جنس مخالف وقایع را از خانواده خود پنهان می كنند و در زمان برخورد با مشکلات پیش آمده از دوستان هم سن خود به عنوان مشاور استفاده می كنند كه این امر می تواند موجب بروز مشکل شود چرا كه دوستان هم سن و سال نوجوان، معمولا نمیتوانند مشاور خوبی باشند. رحیمی عنوان كرد: شناخت افراد از یكدیگر در زندگی مشترك یكی از امور مهمی است كه در زندگیهای سنتی هیچ گونه جایگاهی ندارد چرا كه دوران نامزدی كه دوران شناخت طرف مقابل است بسیار كوتاه مدت بوده و دوران عقد نیز به دلیل مراسم و پیچیدگیهای آداب و رسومش فرایند شناخت افراد از یكدیگر را مختل میكند در حالی كه بسیاری از زن و شوهرها در زندگی مشترك به دلیل عدم شناخت از اخلاق و رفتار یكدیگر دچار مشكل بزرگی میشوند. وی افزود: بهترین دوران شناخت جنس مخالف از یكدیگر بین سنین نوجوانی تا 25 سالگی است. رحیمی ادامه داد: در جامعه ما پسران در ارتباطات دوستی بیشتر به دنبال رفع نیازهای جنسی بوده در حالی كه دختران به دنبال ارضای احساسات و عواطف خود هستند كه این تفاوت گاهی طرفین را وادار به بروز رفتارهایی می کند که هیچ تمایل درونی به آن ندارند و در نتیجه قادر نخواهند بود با تبعاتش مواجه شوند. وی بیان كرد: دختران به دلیل نیاز عاطفی به پسران ممكن است تن به درخواستهایی از قبیل از دست دادن بکارت خود از سوی پسران بدهند كه پس از گذشت زمان، زندگی آنها را بسیار تحت تاثیر قرار دهد. رحیمی ادامه داد: در بسیاری از این موارد پس از به هم خوردن رابطه، دختران به شدت دچار عوارض روانی افسردگی، کاهش عزت نفس، بی اعتمادی به روابط و افت تحصیلی می شوند و گاهی اقدام به کارهایی بسیار جبران ناپذیر مانند خودکشی میكنند. برخی با تن دادن به ازدواجهای اجباری حاصل این روابط، یک عمر را در تردید و بی میلی سپری خواهند كرد. این روانشناس تاكید كرد: والدین باید میزان توانایی ابراز احساسات و اندیشههای درونی خود را در بستر خانواده بسنجند، همچنین این بستر را برای برون ریزیهای هرچه بیشتر اعضاء فراهم کنند و توانایی خود را فارغ از نگاههای احساسی یا سنتی یا اقتدارگرایانه بالا ببرند و به فرزندانشان اجازه بیان نیازهای طبیعیشان را بدهند. رحیمی عنوان كرد: خانوادهها میتوانند یك روز مشخص را به عنوان روز درد و دل برای ابراز احساسات، خواستهها و عواطف یكدیگر تعیین کنند و در این روز تمام اعضای خانواده ناگفتههای یک هفته خود را نزد یکدیگر اعتراف کنند. وی تاكید كرد: در صورتی كه نوجوانان و جوانان، نیاز خود را به خانوادهها مطرح كنند بسیاری از مشكلات، بهتر مدیریت خواهد شد به شرط اینكه خانواده آمادگی و بلوغ فکری لازم را برای شنیدن رازهای نوجوانش داشته باشد؛ این مهم موجب میشود نوجوانان و جوانان در صورت مواجه شدن با این مشكلات هوشمندانه عمل كنند. رحیمی یادآورشد: برای اصلاح این امور نیاز به یك فرهنگ سازی است؛ این نوع فرهنگ سازی زمان بر بوده و باید تمامی افراد در راستای تغییر نگرشها قدم بردارند. وی بیان كرد: نیاز به خوردن و خوابیدن یك نیاز طبیعی است و بیان این گونه نیازها در جامعه ما هیچ گونه مشكلی ندارد اما باید از خود بپرسیم چرا نیاز طبیعی جنسی به شکل یک تابو درآمده است و گفتگوی شفاف در این زمینه تقبیح شده است در حالی كه این مطرح نكردنها موجب ایجاد مشكلاتی در جامعه میشود که اثرات منفی و مخرب تری را به همراه خواهد داشت. رحیمی گفت: نادیده گرفتن امیال احساسی و جنسی میتواند در جامعه، افرادی با روحیه پنهان و فریب كار به بار آورد؛ برخی افراد به جای مواجهه با واقعیات زندگی بشری در پی پوشاندن آن هستند و به جای حل مسئله به پاک کردن صورت مسئله میپردازند. این روانشناس عنوان كرد: باید تمامی افراد جامعه آگاه باشند چرا كه راه حل رفع نیازها نسبت به گذشته متفاوت شده است و نگاه به بشر به عنوان موجودی دارای کرامت مشی ما را در تمامی جهان دستخوش تغییر قرار داده است و برخی از پاسخ های قدیمی و متعصبانه دیگر جوابگوی نیاز امروزی نیستند. وی گفت: تمامی افراد جامعه باید خود را برای نگرشهای صحیح و به جا آماده کنند و فضایی مشارکتی و صمیمانه را برای یکدیگر فراهم كنند.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
دوست دارید بیشتر تنها باشید؟ یا به همه شک دارید و می ترسید همه از شما سوءاستفاده کنند؟ همیشه به دنبال چیزهای دست نیافتی هستید؟ مدام به دنبال چیزهای عجیب و غریب و جدید هستید و عاشق خرید کردنید؟ اگر جواب تان به هرکدام از این سوال ها مثبت است در این مطلب می توانید با ویژگی های شخصیتی خود بیشتر آشنا شوید. دوست دارید بیشتر تنها باشید؟ یا به همه شک دارید و می ترسید همه از شما سوءاستفاده کنند؟ همیشه به دنبال چیزهای دست نیافتی هستید و به محض این که چیزی را به دست می آورید دیگر در نظرتان ارزشی ندارد؟ یا مدام به دنبال چیزهای عجیب و غریب و جدید هستید و عاشق خرید کردنید؟ اگر جواب تان به هرکدام از این سوال ها مثبت است در این مطلب می توانید با ویژگی های شخصیتی خود بیشتر آشنا شوید. البته با خواندن دقیق تیپ های مختلف دوستان خود را نیز بهتر خواهید شناخت و یاد می گیرید چگونه بهترین رفتار را با اطرافیان داشته باشید. البته بهتر است بدانید اسم هر کدام از تیپ ها به نوعی نشان دهنده طرز تفکر و نگرش آن هاست و در اینجا به هیچ وجه قصد برچسب زدن نداریم بلکه فقط می خواهیم ویژگی های شخصیتی افراد مختلف را نشان دهیم تا شما هم خود را بهتر بشناسید و هم با دیگران بهتر رفتار کنید. تیپ ۱: کمال گراهاکه همیشه به دنبال بهترین ها و رسیدن به ایده آل ها هستند، در حقیقت برای این آدم ها مهم است که نقش پسر یا دختر خوب را بازی کنند. تیپ ۲: مهر طلب ها بودند که همیشه به دنبال محبت کردن و بخشیدن به دیگران هستند. آن ها خودشان را فراموش می کنند و فقط برای شان عکس العمل دیگران مهم است، این ها یک جایی از زندگی می فهمند که خود را فراموش کرده اند و فقط زمان خود را صرف دیگران کرده اند. تیپ ۳: موفقیت طلب ها هستند که فقط می خواهند در زندگی موفق و مطرح باشند، این ها می خواهند، دیده شوند و برای شان مهم ترین چیز در زندگی کار است. اگر شما جزو هیچ کدام از تیپ های فوق نبودید حتما در تیپ های دیگر از این تیپ شناسی ۹ گانه قرار دارید، در این شماره با ۳ تیپ دیگر آشنا می شوید تا ببنید شما و اطرافیان تان چه ویژگی هایی دارید. مراجعه به ادامه مطلب![http://up8.iranblog.com/images/dvvwqzv09qusz2n94ss.jpg](http://up8.iranblog.com/images/dvvwqzv09qusz2n94ss.jpg)
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://www.gohardasht.com/Files/www_Gohardasht_com_19715.jpg)
▪ لبخند جذابتان می کند. همه ما به سمت افرادی که لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد میکند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم. ▪ لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد. دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند. ▪ لبخند مسری است. لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید. ▪ لبخند زدن استرس را از بین می برد. وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید. ▪ لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید. ▪ لبخند زدن فشار خونتان را پایین می آورد. وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید. ▪ لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند. تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است. ▪ لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد. عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید. ▪ لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید. به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند. ▪ لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید. لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید. پس همین حالا بخند...
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
چرا بعضی می گویند پردهها را کنار بزن تا دلت باز شود؟ چند ساعت می توانید در خانه ای تاریک دوام بیاورید؟ اگر تاریکی تمام نشود چه حالی پیدا می کنید؟ غمگین می شوید؟ می گریید؟ بعد چی؟ روان شناسان می گویند: "زندگی در خانه های کوچک و کم نور نه تنها تنش های خانوادگی را افزایش می دهد بلکه حتی میل به جنایت و پرخاشگری را نیز افزایش می دهد." شاید فکر می کنید مساله ارتباط بین نور و حالات روانی انسان ها بیشتر به باوری عامه شبیه است تا حقیقتی علمی، اما واقعیت این است که روانپزشکان سال ها است این ماجرا را دریافته اند و حتی معتقدند برخی انواع افسردگی مثل افسردگی فصلی در فصل های پاییز و زمستان به دلیل کاهش نور دریافتی بدن و در پی آن کاهش هورمون ملاتونین مغز رخ می دهند و بر همین اساس هم آن ها شیوه ی نور درمانی را برای درمان این گروه از بیماران ابداع کرده اند. نور نقش بسیار مهمی در آرامش افراد دارد و در زندگی آپارتمانی این نعمت تا حدود زیادی گرفته شده است. جنایت و خانه دکتر سید هادی معتمدی، روانپزشک در گفتگو با جام جم درباره ی زندگی در خانه های تنگ و تاریک اظهار می کند: گاهی زندگی در چنین خانه هایی فرد را پرخاشگر و به انجام جرایم خشن ترغیب می کند. به گفته ی این پژوهشگر اجتماعی، ساکنان این قبیل منازل، خانه را محیطی مناسب برای گذراندن اوقات فراغت نمی دانند و از محیط خانه دلزده می شوند و تغییر در روحیات شان در کنار عوامل دیگری مثل فقر، نبود امکانات تفریحی در محیط زندگی، عدم بازدارندگی قوانین، تربیت نادرست و ناتوانی در کنترل نفس باعث می شود برای تفریح به جرایمی خشن دست بزنند. مشاجره و خانه نور مصنوعی همیشه مضرات زندگی در خانه های کوچک و بی نور به اندازه ی روی آوردن به بزهکاری بزرگ نیست و در برخی موارد به پایین آمدن آستانه تحمل افراد و مشاجره های خانوادگی می انجامد. در همین زمینه دکتر عارفه مبشر، روانپزشک به ایسنا می گوید: هرچه خانه ها کوچک تر و تاریک تر باشند، تنش های خانوادگی نیز افزایش می یابد و موجب تاثیر استرس های محیطی بر روابط خانوادگی می شود. به گفته ی این متخصص خانه هایی که در گذشته وجود داشتند دارای فضای بزرگ تر، حیاط، باغچه، حوض و معماری زیبا و دلنشین بودند و از شیشه های رنگی و نور در خانه های قدیمی بسیار استفاده می شد اما در زندگی آپارتمانی کنونی، خانه ها کوچک و تاریک شده اند و سر و صدای خیابان های اطراف وارد خانه می شود که این عوامل استرس زای زندگی آپارتمانی موجب تنش میان خانواده می شود. مبشر تصریح کرد: نور نقش بسیار مهمی در آرامش افراد دارد و در زندگی آپارتمانی این نعمت تا حدود زیادی گرفته شده است. این روانپزشک اظهار کرد: کوچک شدن خانه های امروزی در ایجاد تنش در خانواده بسیار موثر است. زمانی که خانه کوچک باشد کودک نمی تواند انرژی خود را تخلیه کند و دچار افسردگی یا لجبازی می شود که تنش در کودک به مادر و دیگر اعضای خانواده نیز منتقل می شود. قدم زدن از خانه بیرون بزنید از سوی دیگر ساکنان آپارتمان های تاریک ناچارند به استفاده از نورهای مصنوعی در طول روز روی آورند که سبب ساز بیماری هایی چون انواع سرطان ها، بهم خوردن ساعت درونی بدن و ریتم های رفتاری مثل ساعات خواب و بیداری، نامتوازن شدن حرارت بدن، بیماری های روانی، تضعیف دستگاه ایمنی و حتی کاهش قدرت دید می شود. همه ی این ها را گفتیم که بگوییم، پرده ها را کنار بزنید و بگذارید نور پوست تان را نوازش کند و اگر مثل ما آپارتمان نشین هستید و ساختمان های بلند راه نور را به خانه بسته اند، همین حالا شال و کلاه کنید و از خانه برای پیاده روی کوتاه بیرون بزنید، هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند خورشید را از ما بگیرد!
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 10 / 1390برچسب:, :: 3:54 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://eshghepak2.persiangig.com/image/persian/eqt3jm.jpg)
کجا بــودي وقتي برات شکستـم يخ زده بود شـاخه گُل تو دستـــم
کجــا بـودي وقتــي غريبــي و درد داشت مـن تنها رو ديوونه ميـــکـرد
کجــا بودي وقتي کنـار عکســـات شبا نشستم به هواي چشمـــات
کجا بــودي ببيني مــن ميســـوزم عيــن چشــات سيـاهه رنـگ روزم
ســـرزنشــــاي مردمـــو شنيـــدم هــر چــي که باورت نميشه ديـدم
کنـــايه هــاشونــو به جون خريدم نبــود ستــاره ام شبـا گريه چيـدم
کجا بودي وقتي اشکــام ميريخت خون جاي گريه از چشام ميـريخت
کجـــا بودي وقتـــي آبـــروم مـــرد امــا به خـاطر چشات قسم خـورد
کجـــا بودي وقتي که پرپر شـــدم سوختم و از غمت خاکستر شدم
خنده واسه هميشه از لبـام رفت
رسيدن از مرمر رويــاهـــــام رفت
![](http://dsclick.infospace.com/ClickHandler.ashx?ru=http%3a%2f%2fs2.picofile.com%2ffile%2f7115603759%2fman_crying.jpg&ld=20111230&ap=8&app=1&c=babylon2.bs.row.pages&s=babylon2&coi=372380&cop=main-title&ep=8&euip=2.187.63.22&npp=8&p=0&pp=0&pvaid=6475a85fa24042f69fe9609735641147&hash=3D73FEA3B7B2F2C904E32DAC8598C1F0)
شخصي به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"
پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است". پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دیناری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"
پل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :
" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."
پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند
؟
ﭘﺎﺳﺨﻬﺎﯼ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺍﻣﻮﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﺮﻩ ﺻﻔﺮﻧﮕﯿﺮﺩ.
ﺳﻮﺍﻝ ﻫﺎ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ. (1ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﮓ ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﻣﺮﺩ؟ ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦﺟﻨﮕﺶ (2 ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭﮐﺠﺎ ﺍﻣﻀﺎﺷﺪ؟ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺻﻔﺤﻪ (3ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺧﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺘﻨﯽ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻥ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ؟ ﺯﻣﯿﻦﺑﺘﻨﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺮﮎ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ (4ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻃﻼﻕ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﺯﺩ...ﻭﺍﺝ (5ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ (6ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥﺩﺭﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﻧﻬﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻡ (7ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺍﺳﺖ؟ ﻧﯿﻤﻪﺩﯾﮕﺮ ﺍﻥ ﺳﯿﺐ (8ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ؟ ﺧﯿﺲﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ (9ﯾﮏ ﺍﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﺸﺖ ﺭﻭﺯ ﻧﺨﻮﺍﺑﺪ؟ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺒﻬﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﺪ (10ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻓﯿﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩﻓﯿﻠﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪﮐﻪ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ (11ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺳﻪ ﺳﯿﺐ ﻭﭼﻬﺎﺭﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﻪ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻼ ﭼﻪ ﺧﻮﻫﯿﺪﺩﺍﺷﺖ؟ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ (12ﺍﮔﺮ ﻫﺸﺖ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺩﻩ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻧﺪﭼﻬﺎﺭﻧﻔﺮ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖ؟ ﻫﯿﭻ ﭼﯽ ﭼﻮﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻗﺒﻼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ
![](http://up9.iranblog.com/images/a7fr0fnm5dj38il08aaf.gif)
یه روزی پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یک ماه موند بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!! میگه نه !!
میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش، رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم که خواهرتو بود...... !
.
.
.
.
.
.
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/241.gif)
زنده باد یه همچین دوستی...
ارسال شده در تاریخ : شنبه 6 / 10 / 1390برچسب:به ,سلامتی, رفیقی ,که, یه, ماه, خونمون ,خورد ,و ,خوابید, ولی ,خواهرمو ,نشناخت, :: 2:19 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://lalmooni.persiangig.com/other/kavir.jpg)
یکی میگفت :
حوصله ِ جمع و تفریق ندارم....یه ضرب بـــــه یادتم...![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/40.gif)
ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 / 10 / 1390برچسب:یه, ضرب, به, یادتم, :: 9:58 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://www.difdifi.com/up1/55b31832195b9c92ae938d702ea3879c.jpg)
دیشب شب اول قبرم بود نشسته بودم بالای سر جنازم دیدم 2 نفر یهو اومدن تو قبر ! با ترس گفتم شما نکیر و منکرین ؟؟؟!!! گفتن : پـَـَـ نــه پـَـَـــ کامران هومنیم اومدیم بگیم تو خودت نمره ی بیستی!![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/36.gif)
!!!
![](http://www.iranhall.com/news/upload/47741-2011-11-22-9-9-38.gif)
*قابل توجه کلیه کسانی که با اینترنت سروکار دارند، مثل یاهو،هات میل و آ او ال. * این اطلاعات را به هرکس که با اینترنت سروکار دارد برسانید. ممکن است نامه ای معمولی و به ظاهر بیخطر با موضوع ** Here you have it** به شما برسد. اگر آن نامه را باز کنید یک پیام روی صفحه مانیتور ظاهر می شود که نوشته «حالا دیگر دیر است. زندگی ش...ما دیگر زیبا نیست» البته این متن به انگلیسی و به این صورت ظاهر می شود It it's too late now. Your life is no longer beautiful ... پس از آن تمامی اطلاعات و هرآنچه در کامپیوتر دارید از بین می رود و فرستنده ایمیل به نام، ایمیل و رمز عبور شما دست پیدا می کند. این یک ویروس جدید است که از عصر روز شنبه در شبکه اینترنت در حال چرخش است. اسنوپس و آ او ال وجود این ویروس را تائید کرده و ویروس یاب های موجود قادر به دفع این ویروس نیستند. این ویروس توسط یک هکر که خود را مالک زندگی می نامد ساخته شده است. لطفاً این را برای کلیه دوستان آشنایان بفرستید و از آنها نیز بخواهید که آن را برای دوستان خود ارسال کنند
!!!!!
![](http://pic50.picturetrail.com/VOL1649/11546142/21700834/366522601.jpg)
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛
شما هم به جای اینکه رو در و شیشه ی ماشین بنویسید:"" لطفا مرا بشوویید""
ایطوری خلاقیت به خرج بدید
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/home.jpg)
![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/upload/2/2nyabaeshg/image/love.jpg)
دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن: تورو خدا یکم این بچههای مارو نصیحت کنید، پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیرسه، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاص...ه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، میدونی خدا کجاست؟ ... پسره جوابشو نمیده، همین جور در و دیوار ر و نگاه میکنه. باز یارو میپرسه: پسرجان، میدونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو میپرسه و پسره هم بروش نمیاره آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره میزنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش میبنده. داداش بزرگه ازش میپرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر میکنن ما برش داشتیم.![](http://2nyabaeshg.loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/39.gif)
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند ![](http://loxblog.com/template/setarelink.gif) ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|